Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
forthcoming
<adj.>
U
آماده به ارائه
[نزدیک به تحقق]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
p display
U
ارائه پی
b scan
U
ارائه ب
n scan
U
ارائه ان
production
U
ارائه
ppi scan
U
ارائه پی پی ای
p scan
U
ارائه پی
h scan
U
ارائه اچ
h display
U
ارائه اچ
j scan
U
ارائه جی
j display
U
ارائه جی
k scan
U
ارائه کی
g scan
U
ارائه جی
g display
U
ارائه جی
offering
U
ارائه
k display
U
ارائه کی
exposures
U
ارائه
exposure
U
ارائه
presentations
U
ارائه
n display
U
ارائه ان
m scan
U
ارائه ام
m display
U
ارائه ام
l scan
U
ارائه ال
l display
U
ارائه ال
display
U
ارائه
displayed
U
ارائه
displaying
U
ارائه
displays
U
ارائه
productions
U
ارائه
exhibition
U
ارائه
c display
U
ارائه سی
representations
U
ارائه
range bearing display
U
ارائه بی
shew
U
ارائه
f display
U
ارائه اف
exposal
U
ارائه
d scan
U
ارائه دی
adductor
U
ارائه
d display
U
ارائه دی
c scan
U
ارائه سی
representation
U
ارائه
exhibitions
U
ارائه
presentation
U
ارائه
b display
U
ارائه ب
presentment
U
ارائه
f scan
U
ارائه اف
presenting
U
ارائه دادن
presented
U
ارائه دادن
present
U
ارائه دادن
produces
U
ارائه دادن
profert
U
ارائه سند
renderer
U
ارائه دهنده
misrepresentation
U
بد ارائه نمودن
presents
U
ارائه دادن
showing
U
ارائه اشکارسازی
produce
U
ارائه دادن
presentability
U
قابلیت ارائه
put in
U
ارائه دادن
production
U
ارائه ساخت
showings
U
ارائه اشکارسازی
productions
U
ارائه ساخت
renderable
U
قابل ارائه
produced
U
ارائه دادن
tendering
U
ارائه دادن
shows
U
ارائه نمایش
showed
U
ارائه نمایش
show
U
ارائه نمایش
presentation
U
ارائه عرضه
presentations
U
ارائه عرضه
represent
U
ارائه کردن
represented
U
ارائه کردن
represents
U
ارائه کردن
giving
U
ارائه دادن
gives
U
ارائه دادن
give
U
ارائه دادن
hold forth
U
ارائه دادن
misrepresentation
U
بد ارائه دادن
tenderest
U
ارائه دادن
tendered
U
ارائه دادن
tender
U
ارائه دادن
offers
U
پیشکش ارائه
bring forward
U
ارائه دادن
offered
U
پیشکش ارائه
offer
U
پیشکش ارائه
knuckle under
<idiom>
U
ارائه دادن
probational
U
ارائه مدرک ودلیل
forthcoming
U
اماده ارائه دادن
lead proof
U
ارائه دلیل کردن
submit
U
ارائه دادن پیشنهادکردن
submits
U
ارائه دادن پیشنهادکردن
submitted
U
ارائه دادن پیشنهادکردن
submitting
U
ارائه دادن پیشنهادکردن
presenting bank
U
بانک ارائه کننده
documentation
U
ارائه اسناد یا مدارک
devil's advocate
<idiom>
U
[ارائه استدلال مخالف]
putting
U
ارائه یا توضیح دادن
put
U
ارائه یا توضیح دادن
producing
U
اقامه ارائه کردن
puts
U
ارائه یا توضیح دادن
to produce testimony
U
مدرک ارائه دادن
probation
U
ارائه مدرک ودلیل
alleging
U
دلیل اوردن ارائه دادن
propound
U
پیشنهاد کردن ارائه دادن
renders
U
ارائه دادن ترجمه کردن
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
imageing model
U
روش یا مدل ارائه تصاویر
rendered
U
ارائه دادن ترجمه کردن
render
U
ارائه دادن ترجمه کردن
propounds
U
پیشنهاد کردن ارائه دادن
allege
U
دلیل اوردن ارائه دادن
alleges
U
دلیل اوردن ارائه دادن
propounding
U
پیشنهاد کردن ارائه دادن
exhibited
U
ارائه دادن ابراز کردن
exhibits
U
ارائه دادن ابراز کردن
to put in
U
منصوب کردن ارائه دادن
propone
U
پیشنهاد کردن ارائه دادن
exhibiting
U
ارائه دادن ابراز کردن
contract for supply
U
قرارداد جهت ارائه کالا
porrect
U
منبسط کردن ارائه دادن
exhibit
U
ارائه دادن ابراز کردن
submits
U
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
Application may be filed by ...
U
مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
submit
U
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitted
U
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produced
U
اقامه کردن ارائه دادن سند
submitting
U
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produce
U
اقامه کردن ارائه دادن سند
subsequent filing
[application, documents]
U
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
produces
U
اقامه کردن ارائه دادن سند
at one's fingertips
<idiom>
U
آماده
able
آماده
money player
U
ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
puts
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
put
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
putting
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
To submit something to someone.
U
چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
take up arms
<idiom>
U
آماده جنگیدن
accessible
آماده پذیرایی
in arms
<idiom>
U
آماده جنگیدن
up in arms
<idiom>
U
آماده حمله
set out
<idiom>
U
آماده سفرشدن
up to
<idiom>
U
آماده شیطنت
in the pipeline
[Colloquial]
U
در آماده سازی
handshaking
U
آماده دریافت
here goes nothing
<idiom>
U
آماده شروع
make arrangements
U
آماده کردن
make provisions
U
آماده کردن
make preparations
U
آماده کردن
accommodate
آماده کردن
give-and-take
U
آماده به توافق
get ready
<idiom>
U
آماده شدن از
project
U
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projects
U
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projected
U
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...
U
ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
red alerts
U
حالت آماده باش
red alert
U
حالت آماده باش
luncheon meat
U
گوشت پخته و آماده
to stand ready for
[+ noun]
U
آماده بودن برای
to stand ready to
[+ verb]
U
آماده بودن برای
fair game
U
طعمهی حاضر و آماده
prone to do something
آماده کردن برای
dinner etc. is served
U
غذا آماده است
to prepare
[for]
U
آماده شدن
[به یا برای]
psyched up
<idiom>
U
آماده انجام کار
colds
U
بدون آماده بودن
colder
U
بدون آماده بودن
coldest
U
بدون آماده بودن
up for grabs
<idiom>
U
آماده رقابت شدن
preparation
U
آماده کردن چیزی
preparations
U
آماده کردن چیزی
promise the moon
<idiom>
U
آماده انجام کار
at someone's beck and call
<idiom>
U
همیشه آماده پذیرایی
cold
U
بدون آماده بودن
in store
<idiom>
U
آماده بوقوع پیوستن
get set
<idiom>
U
آماده شروع شدن
go ahead
<idiom>
U
آماده کار شدن
sidekick
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekicks
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
hit the books
<idiom>
U
برای کلاس آماده شدن
As you are not ready ...
U
چونکه هنوز آماده نیستی...
to be in season
[in heat]
U
آماده جفتگیری بودن
[جانورشناسی]
cast the first stone
<idiom>
U
همیشه آماده جنگیدن است
retaken
U
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
Please have my bill ready.
لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
retakes
U
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
prone to do something
آماده برای کردن کاری
retaking
U
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
retake
U
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
Since you are not ready ...
U
چونکه هنوز آماده نیستی...
able
آماده بودن آرایش دادن
on call
<idiom>
U
آماده برای ترک خدمت
precompiled code
U
کد خروجی کامپایلر و آماده اجرا
to prepare something
U
چیزی را آماده کردن
[آشپزی]
society of certified processors
U
سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
reworking
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
address
آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
to set about
دست بکاری زدن آماده کاری
sixth forms
U
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com