Perdic | آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	terman group test of mental ability	آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	otis lennon mental ability test	آزمون توانایی ذهنی اوتیس-لنون
	otis quick scoring mental ability test	آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
	ability test	آزمون توانایی
	mac quarrie test for mechanical ability	آزمون توانایی فنی مک کواری
	school and college ability test	آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
	mental ability U	توانایی ذهنی
	terman merrill tests U	ازمونهای ترمن- مریل
	intelligence U	1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
	batches U	1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
	batch U	1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
	examination U	آزمون
	quiz [American] U	آزمون
	test U	آزمون
	trial U	آزمون
	trials U	آزمون ها
	tests U	آزمون ها
	examinations U	آزمون ها
	accuracy test	آزمون دقت
	litmus tests U	آزمون نهادنما
	litmus tests U	آزمون نمایانگر
	litmus tests U	آزمون تورنسل
	litmus test U	آزمون نهادنما
	litmus test U	آزمون تورنسل
	a posteriori U	آزمون مدارانه
	litmus test U	آزمون نمایانگر
	acceptance test	آزمون پذیرش
	achievement test	آزمون پیشرفت
	quizmasters U	آزمون گردان
	quizmaster U	آزمون گردان
	achievement battery	مجموعه آزمون پیشرفت
	make a picture story test	آزمون داستان سازی مصور
	seashore musical ability tests	آزمون های استعداد موسیقی سیشور
	quizmaster U	گردانندهی برنامهی آزمون اطلاعات عمومی
	quizmasters U	گردانندهی برنامهی آزمون اطلاعات عمومی
	acid test	آزمایش قدرت پرداخت آزمون درجه نقدینگی
	O level U	آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
	O levels U	آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
	to pass your driver's license test at the first attempt U	آزمون گواهینامه رانندگی را بار اول قبول شدن
	psychic U	ذهنی
	subjective U	ذهنی
	intellectuals U	ذهنی
	intellectual U	ذهنی
	psychical U	ذهنی
	heuristic U	ذهنی
	mental U	ذهنی
	perceptual handicap U	ناتوانی ذهنی
	mental process U	فرایند ذهنی
	mental set U	امایه ذهنی
	subjective utility U	سودمندی ذهنی
	subjective value U	ارزش ذهنی
	mental maturity U	بلوغ ذهنی
	subjectivism U	ذهنی گرایی
	psychgenetic U	موجدمحرکات ذهنی
	intellectual U	ذهنی روشنفکر
	mentally handicapped U	معلول ذهنی
	mentality U	قوه ذهنی
	stupdity U	کند ذهنی
	stupidness U	کند ذهنی
	subjective equality U	برابری ذهنی
	mental structure U	ساخت ذهنی
	faculties U	قوه ذهنی
	imagery U	تصویرسازی ذهنی
	intellectuals U	ذهنی روشنفکر
	psychological make up U	نمود ذهنی
	psychogenic U	موجدمحرکات ذهنی
	subjective reality U	واقعیت ذهنی
	mental image U	تصویر ذهنی
	to imprint on the mind U	ذهنی کردن
	to stamp on the memory U	ذهنی کردن
	imbecility U	کند ذهنی
	rehearsals U	مرور ذهنی
	rehearsal U	مرور ذهنی
	faculty U	قوه ذهنی
	imaginary <adj.> U	ذهنی باف
	image U	تصویر ذهنی
	bradyphrenia U	کندکاری ذهنی
	images U	تصویر ذهنی
	intrinsic U	طبیعی ذهنی
	heuristic learning U	یادگیری ذهنی
	mentalities U	قوه ذهنی
	mental function U	کارکرد ذهنی
	mental faculty U	قوه ذهنی
	unintelligence U	کند ذهنی
	mental faculties U	قوی ذهنی
	mental discipline U	پرورش ذهنی
	mental growth U	رشد ذهنی
	mental development U	رشد ذهنی
	mental confusion U	گم گشتگی ذهنی
	mental analysis U	تحلیل ذهنی
	connotations U	توارد ذهنی معنی
	stupidity U	کند ذهنی بی علاقگی
	phantasm U	روح تصویر ذهنی
	stupidities U	کند ذهنی بی علاقگی
	connotation U	توارد ذهنی معنی
	faculties U	نیروی ذهنی دانشکده
	mental subnormality U	عقب ماندگی ذهنی
	oligophrenia U	عقب ماندگی ذهنی
	mental retardation U	عقب مانده ذهنی
	mental deficiency U	عقب ماندگی ذهنی
	mentally deficient U	عقب مانده ذهنی
	hypophrenia U	عقب ماندگی ذهنی
	eidetic imagery U	تصویر ذهنی روشن
	mentally retarded U	عقب مانده ذهنی
	mentally subnormal U	عقب مانده ذهنی
	noetic U	ذهنی قیاس منطقی
	mental retardation U	عقب ماندگی ذهنی
	stupor U	کند ذهنی گیجی
	faculty psychology U	روانشناسی قوای ذهنی
	subjective psychology U	روانشناسی ذهنی گرا
	subjective scoring U	نمره گذاری ذهنی
	subjectively U	بطور ذهنی یا باطنی
	presence of mind U	حاضر ذهنی هوشیاری
	verbal image U	تصویر ذهنی کلامی
	stupors U	کند ذهنی گیجی
	brain worker U	کارگر ذهنی روشنفکر
	psychologt U	دانش قواوکارهای ذهنی
	aniconia U	فقدان تصویر ذهنی
	faculty U	نیروی ذهنی دانشکده
	borderline mental retardation U	عقب ماندگی ذهنی مرزی
	psychics U	دانش قوا وکارهای ذهنی
	secondary mental deficiency U	عقب ماندگی ذهنی ثانوی
	primary mental deficiency U	عقب ماندگی ذهنی نخستین
	educable mentally retarded U	عقب مانده ذهنی اموزش پذیر
	california tests of mental maturity U	ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
	trainable mentally retarded U	عقب مانده ذهنی تربیت پذیر
	low grade defective U	عقب مانده ذهنی تراز پایین
	columbia mental maturity scale U	مقیاس کلمبیا برای بلوغ ذهنی
	group atmosphere U	جو گروهی
	congregational U	گروهی
	tripled U	سه گروهی
	triples U	سه گروهی
	trimerous U	سه گروهی
	triple U	سه گروهی
	tripling U	سه گروهی
	communal U	گروهی
	communally U	گروهی
	gregarious U	گروهی
	group interview U	مصاحبه گروهی
	group membership U	عضویت گروهی
	bulk properties U	خواص گروهی
	clustered devices U	دستگاههای گروهی
	group discussion U	بحث گروهی
	groupware U	ابزار گروهی
	group printing U	چاپ گروهی
	group drive U	محرکه گروهی
	group dynamics U	پویش گروهی
	group frequency U	بسامد گروهی
	group factors U	عاملهای گروهی
	esprit de corps U	روح گروهی
	batch quantity U	کمیت گروهی
	group norms U	هنجارهای گروهی
	Republicans U	جمهوری گروهی
	group theory U	نظریه گروهی
	group test U	ازمون گروهی
	gang punch U	منگنه گروهی
	group velocity U	سرعت گروهی
	gang switch U	کلید گروهی
	deck switch U	کلید گروهی
	group structure U	ساخت گروهی
	group acceptance U	پذیرش گروهی
	group selector U	سلکتور گروهی
	group pressure U	فشار گروهی
	collective protection U	حفافت گروهی
	group consciousness U	اگاهی گروهی
	espirit de corps U	روحیه گروهی
	group contagion U	سرایت گروهی
	Republican U	جمهوری گروهی
	quadrilles U	رقص گروهی
	proximate analysis U	تجزیه گروهی
	sociogram U	نگاره گروهی
	syntality U	شخصیت گروهی
	team game U	بازی گروهی
	team teaching U	تدریس گروهی
	media U	رسانههای گروهی
	corporation U	گروهی از مردم
	corporations U	گروهی از مردم
	one shot lubrication U	روغنکاری گروهی
	mameluke U	عضو گروهی
	quadrille U	رقص گروهی
	mass media U	رسانههای گروهی
	intergroup U	میان گروهی
	psychogenesis U	ایجاددر اثر فعل وانفعالات درونی منشافعالیت ذهنی روان زایش
	qualification U	توانایی
	powered U	توانایی
	power U	توانایی
	expertise U	توانایی
	competence U	توانایی
	able-bodied U	توانایی
	ability U	توانایی
	abilities U	توانایی
	authority U	توانایی
	powers U	توانایی
	powering U	توانایی
	ably U	با توانایی
	skill U	توانایی
	credential U	توانایی
	potently U	با توانایی
	faculty U	توانایی
	potence U	توانایی
	faculties U	توانایی