English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
western roll U غلطیدن افقی از روی میله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
western U غربی وابسته به مغرب یا باختر
western U باختری
Western meridian U نصفالنهارغربی
north-western U شمال غربی
country-and-western U رجوع شود به music country
Western Samoa U کشور ساموآی غربی
western hemisphere U نیمکره غربی
spaghetti western U فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
Western Sahara U صحرای غربی
south-western U جنوب غربی
western round U مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
south western U جنوب غربی
south western U جنوب باختری
north western U شمال غربی
western european union U اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
western european union U لوگزامبورک هلند
western european union U ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
men's western round U مسابقه مردان با 84 تیر از08 متری و 84 تیر از 06متری با تیر و کمان
roll up U جمع کردن
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
roll U نورد کردن
roll U طاقه
roll around <idiom> U برگشتن
roll U انحراف به چپ یا راست
roll out U دویدن هواپیما روی باند
roll in <idiom> U باقیمت بالایی رسیدن
roll up U اندوختن
to roll by U اسان رفتن
to roll by U غلتیدن
to roll by U صاف رفتن
to roll on U اسان رفتن
to roll on U غلتیدن
to roll on U صاف کردن
roll up U رویهم جمع شدن
roll up U جمع اوری کردن تاسیسات
roll on roll off U روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
roll up U پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
roll up U چرخیدن
roll up U انباشتن
roll-on/roll-off U بارگیری- تخلیه
roll U ثبت
roll U فهرست پیچیدن
roll U چیز پیچیده
roll U غلتک
roll U نورد
roll U غلتاندن غلت دادن
roll U غل دادن
roll U غلتک زدن
roll U گردکردن
roll U صورت
roll U توپ
roll on roll off U روش بارگیری مستقیم ناو
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
roll out U از حافظه جمع کردن
roll in U در حافظه پهن کردن
roll out U ازتختخواب بیرون امدن گسترده شدن
roll out U سر خوردن هواپیما
roll U طومار
roll U لوله
roll U بدوران انداختن
roll U غلتیدن
roll U غلت خوردن گشتن
roll U غلتش ناو
roll U غلطیدن ناو
roll U دوران حول محور طولی غلطش
roll U ناوش
roll U ناویدن
roll U چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
roll U چرخش توپ والیبال
roll U غلطیدن
roll U فهرست
roll U تراندن
roll U تردادن
roll U چرخش گردش
roll U تلاطم داشتن
roll stand U مقام نورد
striking off the roll U اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
roll over credit U اعتبار گردان
grooved roll U غلطک شیاردار
shoulder roll U چرخیدن روی شانه ها
sheet roll U نورد ورق
roll pass U کالیبر نورد
roll pass U رخده نورد
roll scroll U متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
roll reversal U حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
roll paper U کاغذ لولهای
straightening roll U غلطک مستقیم کنی
swing roll U چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
toilet roll U دستمالتوالت
To roll up the map. , U نقشه را پیچیدن ( تا کردن )
To call the roll. Roll-call. U حاضر غایب کردن
To roll up ones sleeves. U آستینهارابالازدن
roll up one's sleeves <idiom> U سخت تلاش کردن
to call the roll U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
angle-roll U ابزار گرد
edge-roll U ابزار سه ربع گرد
hip-roll U تیر چوبی نبش
to roll one's eyes <idiom> U نشان دادن بی میلی [بی علاقگی] به انجام کاری [اصطلاح مجازی]
spring roll U مربوطبهغذایچینی
sausage roll U نوعیغذاباسوسیس
pancake roll U گوشتو...درستمیشود
the roll of a ship U غلت کشتی
the roll of the sea U غلت یا موج اب دریا
to be on the pay roll U جزوکارمندان یا مزدوران بودن
to be on the pay roll U مواجب یا مزد گرفتن
universal roll U نورد یونیورسال
universal roll U برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
wire roll U نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
drum roll U ضربات مداوم
drum roll U تندزنی
crushing roll U غلتکسنگشکن
roll film U فیلملولهای
pancake roll U کلوچهایکهباسبزیجاتچینی
roll-calls U حاضر و غایب کردن
call the roll U حضور و غیاب کردن
call the roll U حاضر و غایب کردن
chest roll U چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
chilled roll U نورد سخت کننده
cold roll U نورد کردن در حالت سرد
cross roll U نورد عرضی
drag roll U غلطک کششی
dummy roll U غلطک کور
dummy roll U نورد کور
eastern roll U شیوه قیچی در پرش ارتفاع باغلطیدن پس از عبور از میله و فرود روی پا
cogging roll U دستگاه نورد اولیه شمش
giant roll U تاب
grooved roll U نورد شیاردار
hot roll U نورد کردن داغ
idle roll U غلطک کور
breaking down roll U نورد شکست
roughing roll U پیش نورد
break down roll U پیش نورد
roll of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
roll of honour U لیست افتخار
rock'n'roll U رقص راک اندرول
rock'n'roll U رقص بحنبان وبچرخان
rock and roll U رقص راک اندرول
rock and roll U رقص بحنبان وبچرخان
roll-call U حاضر و غایب کردن
back up roll U غلطک پشت بند
backing roll U غلطک پشت بند
bead roll U صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
bed roll U رختخواب پیچ
bed roll U خاموت انکادره
blooming roll U نورد شمشه
blooming roll U دستگاه نوردشمشه
bottom roll U غلطک ماتریسی
jack roll U چرخ چاه
roll of thunder U غرش رعد
roll call U شیپورجمع
roll call U حاضر و غایب
roll back U عقبگرد
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
roll back U عمل تنزل دادن
roll back U عقب کشی
roll back U قیمت جنسی یاکالایی را بسطح اولیه پایین اوردن
roll call U حضور و غیاب
roll call U نامیدن افراد
roll kitchen U اشپزخانه متحرک
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
roll housing U پایه دستگاه نورد
roll forward U , با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
roll forward U تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
roll call U حاضر و غایب کردن افراد
roll call U حضور و غیاب سازمانی
roll back U عقب کشیدن
roll axis U محور غلطش
muster roll U دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
pay roll U لیست پرداخت حقوق
pay roll U لیست حقوق
period of roll U دوره تناوب
period of roll U زمان تناوب چرخش
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
muster roll U دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
jelly roll U رولت
jelly roll U نان شیرینی ژله دار ولوله کرده
plate roll U غستگاه نورد صفحه
pilger roll U غلطک زائر
intermediate roll stand U مقام نورد میانی
arm roll and grapevine U بغل رومی
roll out the red carpet <idiom> U حسابی پذیرایی کردن
to roll up the enemy line U حمله جناحی
to roll a huge snowball U گلوله بزرگی از برف درست کردن
roll piercing process U فرایند نوردمایل
To toss and turn. To roll over. U از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
center disc roll U غلطک دیسکی
roll out the red carpet <idiom> U برای خوشآمد فرش زیرپای مهمان پهن کردن
center disc roll U نورد دیسکی
Roll the blanket round yourself. U پتو رابدور خودت بپیچ
roll piercing process U روش نورد مایل
to roll up the enemy line U بخط دشمن کردن
double arm roll from front U زیر با مایه کلندون
leg lift and side roll U کنده سرانبون
To shake ( swing , roll) ones hips . U قر دادن
fireman's carry and barrel roll U یک دست از کمر
arm roll and outside leg trip U فن ارنج
front headlock and side roll U سر زیر بغل با مایه بزکش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com