English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
water jump U مانع ابی
water jump U چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jump U پریدن
jump U جستن
jump U تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
jump all over someone <idiom> U
jump at <idiom> U
jump U ترقی
jump on someone <idiom> U
jump U جهش افزایش ناگهانی
jump U پرش
jump U پراندن جهاندن
jump U جهیدن
jump U وفق دادن
jump U جوردرامدن
jump U خیز زدن
jump off U اغاز حمله
jump off U شروع حمله
jump U جهش
jump U پریدن با چتر پرش اسب از مانع
to jump up at somebody U به کسی پریدن [مانند سگ دوستانه یا خوشحال]
to jump on somebody U به کسی پریدن [زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
jump U جهت
jump U خیز زاویه پرش لوله توپ
jump off U شروع بحمله
jump off U اغاز
jump off U پرش
jump U پرش به هوا با هر دوپا
jump U حمله شمشیرباز با پرش به هوا
split jump U پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
conditional jump U جهش شرطی
combat jump U پرش با چتر درمنطقه دشمن
jump ski U پرشاسکی
combat jump U پرش رزمی
angle of jump U زاویه پرش
jump bail <idiom> U
jump down someone's throat <idiom> U
To jump . To be startled. U ازجا پریدن
jump on the bandwagon <idiom> [پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
jump out of one's skin <idiom> U
jump the gun <idiom> U
jump through a hoop <idiom> U
jump to conclusions <idiom> U
split jump U پرش روسی
squat jump U کلاغ پر
angle of jump U زاویه پرش لوله توپ
arabian jump U نیم پشتک
scissors jump U پرش قیچی در اسکیت
jump joint U اتصال لب به لب
broad jump U پرش طول
jump jet U جتیکهمیتواندعمودیپروازکند
jump leads U باتریبهباتریکردنبرایروشنکردنماشین
To jump across the stream. U ازروی نهر آب پریدن
To jump up . To be startled. U از جاپریدن
To jump the queue. U خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
jump spin U چرخش با اغاز پرش بهوا
go jump in a lake <idiom> U رفتن وآزار نرساندن به کسی
stag jump U پرش با پاهای باز در هوا
counter jump U پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
jump racing U مسابقه پرش از مانع
jump pass U پاس در حال پرش
jump line U سطر پرش
jump kick U شوت درحال پرش
jump instruction U هدایت CPU به بخش دیگر برنامه
hydraulic jump U جهش هیدرولیک
hydraulic jump U پرش هیدرولیک
jump instruction U دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
jump instruction U دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
jump instruction U پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
jump instruction U موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
jump instruction U موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
jump fishing U ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
jump ball U توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
jump ball U جمپبال
jump altitude U ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
jump rider U سوارکار در پرش
jump seat U صندلی تا شو
jump suit U روپوش
jump suits U لباس خانه و استراحت
hydraulic jump U جهش هیدرولیکی
jump suits U روپوش
jump suit U لباس خانه و استراحت
electron jump U پرش الکترون
johnny jump up U گل بنفشه امریکایی
loop jump U پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
jump turn U تغییر جهت و پیچ در پرش
jump the gum U خطا در اغاز پرش
jump stop U توقف ناگهانی با پرش بهواوچرخش
jump speed U سرعت پرش
jump speed U سرعت مناسب برای پرش باچتر
jump spark U جرقه جهنده
jump shooter U شوت جفت زن
jump set U پاس پرشی
jump altitude U ارتفاع پرش
two state jump U جهش دو حالتی
ski jump U پرش با اسکی
unconditional jump U جهش غیر شرطی
jump-starting U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
to line-jump U داخل صف زدن
triple jump U پرش سه گام
high jump U پرش ارتفاع
strong jump U جهش ابی شدید
step jump U پرش و برگشت روی همان پا
jump-started U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
waltz jump U پرش والس
velocity jump U جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
jump-start U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
subroutine jump U جهش زیرروال
to jump at something [colloquial] U به چیزی واکنش نشان دادن
long jump U پرش طول
jump start U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
To jump down somebodys throat. U ناگهان وسط حرف کسی پریدن
To jump down someones throat. U به کسی توپ وتشر زدن
tap loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself . U بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
jump spark distributor U دلکو با جرقه جهنده
jump spark ignition U احتراق با جرقه جهنده
conditional jump instruction U دستورالعمل پرش شرطی
toe loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
to queue-jump [British E] U داخل صف زدن
turnaround jump shot U پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
jump into the lion's mouth <idiom> U خود را توی دهان افعی انداختن
standing broad jump U پرش طول بدون دورخیز
standing high jump U پرش ارتفاع بدون دورخیز
to jump-start someone's car U کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
jump height curve U منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
to jump-start an engine U موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
hop stop and jump U قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
water U اب دادن
water U ابگونه
water way U مسیل
water U مایع
water U پیشاب
water way U راه ابی
water still U دستگاه تقطیر اب
f.water U عرق رازیانه
mean water U میان اب
first water U درجه اول
first water U بالاترین مقام
water آب
of the first water U بهترین
on the water U در کشتی
water way U ابراهه
water U اب
to p something with water U اب روی چیزی پاشیدن چیزیراخیس کردن
water down <idiom> U ضعیف شدن
to water something U آب دادن [گیاه]
to water U آب ریختن
to keep ones he above water O از زیر بدهی بیرون آمدن
to water U آب دادن
She let the water out . U آب را ول کرد
above water <adj.> U شناور
water course U مجرای اب
water course U حق المجری
above water <adj.> U روی آب
by water U با کشتی
by water U از راه دریا
by water U از راه رودخانه
water course U حق الشرب
undermining by water U اب شستگی
water level U تراز اب
water hole U چاله اب
water jacket U صندوق اب
water meter U کنتور اب
water jacket U ابدان
water melon U هندوانه
water injection U پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
water disposal U اگوکشی
water hyacinth U سنبل ابی
water hyacinth U وردالنیل
water level U سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water container U فرف اب
undermining by water U اب رفتگی کف
to splash into water U به اب زدن
water hole U سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
water moccasin U مار سمی ابزی جنوب امریکا
water mill U اسیاب
water mill U اسیاب ابی
water meter U اب سنج
underground water U اب درون زمین
underground water U اب زیرزمینی
unavailable water U رطوبت غیر قابل استفاده
water lowering U زهکشی
water loss U ابکاهی
water logging U ابسیری
water line U خط ابخور ناو
water lily U نیلوفر ابی
water level U سطح اب
pass water U ادرار کردن
water boy U سقا
water colour U نقاشی ابرنگی
water balance U بیلان اب
water bailiffs U مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
water bailiffs U مامور تفتیش کشتیها در بندر
water bailiff U میراب
water content U درصد رطوبت
water cooling U خنک کنندگی اب
water bag U کیسه اب
water bed U تشک ابی
water cooling U خنک کردن بااب
water cress U شاهی اتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com