Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wage bargain
U
چانه زنی دستمزد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bargain
U
مذاکره
bargain
U
بیع وشراء
bargain
U
خرید ارزان
into the bargain
U
بالای ان
into the bargain
U
بعلاوه
bargain
U
سودا
bargain
U
معامله
bargain
U
چانه زنی در معامله
bargain
U
قرارداد معامله خرید ارزان
bargain
U
چانه زدن
bargain
U
داد و ستد چانه زدن
bargain
U
معامله باصرفه
bargain
U
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
to bargain for
U
بودن
to bargain for
U
منتظریا اماده
to bargain for
U
تهیه دیدن
to bargain a way
U
درازای چیزی واگذار کردن
bargain
U
چانه زنی در معاملات معامله
bargain
U
داد و ستد
bargain
U
قرارداد معامله بستن
cancellation of bargain
U
اقاله کردن معامله
to strike a bargain
U
درمعامله موافقت پیداکردن
strike a bargain
U
معامله کردن
unconscionable bargain
U
معامله نامعقول
bargain hunter
U
کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد.
plea bargain
U
توافق مدافعه
[حقوق]
time bargain
U
قرارداد فروش سلم و سلف سهام
To drive a hard bargain.
U
درداد وستد سخت گیر بودن
Its well worth . Its a bargain at the price .
U
شیرین می ارزد
drive a hard bargain
<idiom>
U
انعقاد معامله بودن هیچ سودی
specified wage
U
اجرت المسمی
just wage
U
مزد عادلانه
wage
U
مزد
wage
U
اجر
wage
U
اجیر کردن
wage
U
جنگ برپا کردن
wage
U
حمل کردن
wage
U
کار مزد دسترنج
wage
U
اجرت
wage
U
دستمزد
wage
U
ضمانت حسن انجام کار
wage
U
اجرت کارمزد
wage funds
U
وجوه دستمزد
wage market
U
بازار دستمزد
wage policy
U
سیاست دستمزد
wage level
U
سطح مزد
wage index
U
شاخص دستمزد
wage income
U
درامدمربوط بکار
wage income
U
درامد بشکل دستمزد
wage incentive
U
انگیزه مزد
wage good
U
کالائی که نقش مزد را ایفا میکند
wage funds
U
مایه دستمزد
wage good
U
کالای مزدی
wage rate
U
نرخ مزد
wage rate
U
نرخ دستمزد
to wage a campaign
U
لشکرکشی کردن
wage-packet
U
پاکتیکهحقوقرادرآنمیگذارند
wage tax
U
مالیات بر مزد
wage system
U
نظام پرداخت دستمزد
wage standard
U
دستمزد استانده
wage stabilization
U
تثبیت مزد
wage stabilization
U
ثبات دستمزد
wage share
U
سهم مزد
wage rigidity
U
انعطاف ناپذیری مزد
cash-wage
U
دستمزد نقدی
wage freeze
U
ثابت نگهداشتن دستمزد
living wage
U
مزدکافی برای امرار معاش
wage ceiling
U
سقف دستمزد
wage bill
U
لیست حقوق
wage agreement
U
موافقت نامه دستمزد
wage agreement
U
قرارداد دستمزد
to wage war
U
دست بجنگ زدن
to wage war
U
جنگ کردن
real wage
U
مزد واقعی
rate of wage
U
نرخ دستمزد
nonflexible wage
U
مزد انعطاف ناپذیر
nominal wage
U
مزد اسمی
money wage
U
مزد پولی
minimum wage
U
حداقل دستمزد
daily wage
U
مزد روزانه
annual wage
U
دستمزد سالانه
living wage
U
مزد امرارمعاش
living wage
U
مزد معیشت
wage ceiling
U
حداکثر دستمزد
wage control
U
کنترل دستمزد
wage freeze
U
انجماد دستمزد
wage flexibility
U
انعطاف پذیری دستمزد
wage earners
U
حقوق بگیران
wage earners
U
مزد بگیران
wage earner
U
اجیر
wage determination
U
تعیین دستمزد
wage cuts
U
کاهش دستمزد
wage costs
U
مخارج دستمزد
wage differentials
U
اختلاف در دستمزد
wage constraint
U
محدودیت دستمزد
wage compution day
U
دستمزد ساعتی
wage push inflation
U
تورم ناشی از فشار مزد
wage price spiral
U
قیمت
base wage rate
U
حداقل دستمزد
wage price spiral
U
دور تسلسل دستمزد
iron law of wage
U
قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
wage price guideline
U
قیمت
minimim wage law
U
قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
wage price guideline
U
راهنمای مزد
rate of money wage
U
نرخ مزد پولی
wage profit ratio
U
نسبت دستمزد به سود
rate of wage increase
U
نرخ افزایش دستمزد
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
reasonable of average wage fair
U
اجرت المثل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com