English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vortex U گرداب
vortex U سرگردان
vortex U گردابی
vortex U جریان حلقوی یا گردابی
vortex U گردبادی
vortex U پیچ
vortex U حلقه
vortex tube U وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
vortex trail U دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
vortex sheet U لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
free vortex U گرداب ازاد
vortex motion U حرکت گردابی
vortex line U خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
polar vortex U ورتکس قطبی
vortex drag U پسای جریانهای حلقوی
the society is like a vortex U جامعه مانندگردابی است
vortex flow U جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
vortex filament U خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
separation U جداسازی
separation U جدا کردن
separation U جدا شدن
separation U انفصال
separation U تفکیک متارکه
separation U حکم تفرقه ابدان زوجین
separation U دوری
separation U فراق
separation U تفکیک کردن
separation U از زیر امر خارج شدن
separation U مستقل شدن یکانها
separation U طبله جداشدگی
separation U تفکیک
separation U تجزیه
separation U جداکنی
separation U جدایی
separation U تفریق
separation U جدائی
separation U متارکه
separation U عمل جدا کردن
volatility separation U جداسازی از طریق فراریت
stepped up separation U حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
sieve separation U جداسازی دانه ها با الک
separation zone U منطقه حد
altitude separation U اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
altitude separation U حد سطوح مبنای ارتفاع
color separation U تفکیک رنگ
dust separation U جداسازی گرد و غبار
frequency separation U جداسازی فرکانس
grade separation U تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
isotope separation U جداسازی ایزوتوپ
separation anxiety U اضطراب جدایی
separation factor U ضریب جداسازی
separation method U روش جداسازی
principle of separation of powers U اصل تفکیک قوا
separation of interfering substances U جدا کردن اجسام مزاحم
separation of ownership and control U جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
launcher/satellite separation U جسمشماورماهوارهجدا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com