English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
video carrier U حامل ویدئو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
video U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
video U ویدئو
video U تلویزیونی تلویزیون
video U تصویری
video cassette U نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video monitor U مانیتور تصویری
video nasty U فیلمخشنیاترسناک
video recorder U دستگاهضبطتصویر
video signal U سیگنال یا علامت ویدئو
video generator U مولد تصویر
video cassettes U نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video conference U کنفرانسیکهافرادشرکتکنندهدرآنبهفواصلدورازهمحضوردارندوبااستفادهازتجهیزاتتصویریوشنیداریباهمدرارتباطهستند
video transmission U ارسال ویدئویی
video terminal U پایانه تصویری
video tape U نواردیداری و شنوایی
video tape U نوار سمعی و بصری
video signal U سیگنال ویدئویی
video signal U پیام ویدئو
still video camera U دوربیننمایشثابت
video ram U RA بصری یا تصویری
video monitor U مونیتوربصری
TV/video button U ویدئو
video terminal U ترمینال تصویری
video port U قسمتنمایش
adjacent video U ویدئو مجاور
video game U بازی دیدنی
video frequency U فرکانس ویدئو
video frequency U بسامد ویدئو
video amplifier U تقویت کننده تصویری
reverse video U صفحه نمایش معکوس
composite video U تصویر ترکیبی
reverse video U ویدئوی معکوس
composite video U سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند
video amplifier U دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
video amplifier U فزون ساز ویدئو
rgb video U R
composite video U واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
reverse video U کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
interactive video U سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
Video for Windows U مجموعه درایورهای نرم افزاری و امکانات ویندوز ماکروسافت . سافت ماکروسافت که به فایلهای با فرمت AVI امکان نمایش روی یک پنجره می دهند
video adapter U وفق دهنده بصری
video games U بازی دیدنی
inverse video U تصویر وارون
video disk U دیسک بصری دیسک تصویری
video disk U دیسک ویدئویی
video disk U دسترسی مستقیم
video digitizer U دیجیتالی کننده تصویری
video detector U اشکارساز ویدئو
TV/video button U دکمهتلوزیون
still video film disc U سطحفلاپیدیسک
production video switcher U دکمهنمایشگرمحصولات
video game machine U ماشین بازی تصویری
desktop video unit U مقدارصفحهنمایشرومیزی
auxiliary video switcher U دکمهنمایشکمکی
memory mapped video U نگاشت صفحه حافظه به فضایی در حافظه
asymmetric video compression U استفاده از کامپیوتر قوی برای فشرده سازی تصویر
video cassette recorder U ضبطنوارویدئویی
video connection panel U صفحهاتصالبهنمایشگر
video display unit U واحد نمایش تصویری
video display terminal U ترمینال نمایش تصویری
video graphics array U ارایه نگاره سازی بصری
surveillance video recording U نگارش ویدئوی نظارتی
asymmetric video compression U تا روی کامپیوتر آهسته هم اجرا شود
video switcher technician U تکنسینتعویضنمایشگر
video monitoring selector U انتخابگرصفحهنمایشویدئویی
crystal video rectifier U یکسوکننده بلورین ویدئو
reproduction [of a recording] [audio, video] U پخش [ضبط صوتی یا تصویری]
digital video effects monitor U صفحهنمایشدیجیتالی
digital video special effects U نمایشمخصوصعددیعوامل
direct video storage tube U نگاهدارنده تصویر
direct video storage tube U ثابت کننده تصویر
sound/video preview unit U واحدبهعقبزدنصدایویدئو
reproduction [of a recording] [audio, video] U بازنواخت
T carrier U استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
carrier U وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
carrier U 1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند
carrier U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carrier U روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carrier U ناو هواپیمابر
carrier U مکاری
carrier U متصدی حمل و نقل
carrier U وسیله حمل و نقل
carrier U فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carrier U باربر
carrier U حمل کننده
carrier U نامه بر
carrier U carrier aircraft
carrier U داده ارسالی موج مانند
carrier U ارسال داده ساده
carrier U مشابه 1595
carrier U موج حام-ل
carrier U برنامه حامل میکرب
carrier U دستگاه کاریر
carrier U موسسه حمل و نقل
carrier U ترک بند
carrier U حامل
carrier U حامل غلطک حمال
carrier U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier U حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier U فرکانس سیگنال پیش از تقسیم شدن
carrier U سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
lumber carrier U کشتی تیر بر
oxygen carrier U اکسیژن بر
puck carrier U گوی دار
personnel carrier U نفربر
personnel carrier U خودرو نفربر
sound carrier U حامل صوت
weapon carrier U کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
log carrier U حاملچوبگرد
negative carrier U محلقرارگیرینگاتیو
piton-carrier U میخحامل
charge carrier U حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
water carrier U دلو
suit carrier U پوششکتوشلوار
troop carrier U نیرو بر
weapon carrier U حامل جنگ افزار
luggage carrier U ترک بند موتورسیکلت
bulk carrier U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
ball carrier U بازیگری که با توپ میدود
battery carrier U شاسی باتری
carrier company U تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
carrier detect U کشف حامل
carrier detect U تشخیص حامل
carrier frequency U بسامد حامل
carrier frequency U فرکانس حامل
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier frequency U فرکانس موج حامل
carrier gas U گاز حامل
carrier handle U دستگیره حمل
carrier handle U دسته حمل
carrier sense U detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
attack carrier U ناو هواپیمابر افندی
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
ammunition carrier U خودرو مهمات کش
carrier pigeon U کبوتر نامه بر
carrier pigeon U کبوتر قاصد
carrier pigeons U کبوتر نامه بر
carrier pigeons U کبوتر قاصد
aircraft carrier U ناو هواپیمابر
aircraft carrier U carrier : syn
actual carrier U موسسه حمل و نقل واقعی
air carrier U شرکت ترابری هوایی
ammunition carrier U مهمات بیار
carrier system U سیستم حامل
carrier wave U موج حامل
common carrier U گاراژ دار
helicopter carrier U ناو هلیکوپتر بر
fuse carrier U فیوزگیر
contracting carrier U موسسه حمل و نقل موردقرارداد
fuse carrier U نگهدارنده فیوز
free carrier U یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
common carrier U مکاری
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی
free carrier U تحویل به حمل کننده کالا
destination carrier U کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
data carrier U حامل داده
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
data carrier U حامل داده ها
data carrier U داده بر
hod carrier U ناوه کش
common carrier U متصدی حمل ونقل
letter carrier U چاپار
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier's lien U در گرو شرکت حمل
carrier's risk U ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
carrier's risk U خطرات به عهده حمل کننده
color carrier U حامل رنگ
letter carrier U نامه رسان پستچی
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
image carrier U حامل تصویر
common carrier U متصدی حمل ونقل حامل مشترک
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
telephone carrier current U جریان حامل تلفنی
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
antisubmarine carrier group U ناو گروه هواپیمابر ضدزیردریایی
carrier striking force U نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
carrier task force U گروه رزمی هواپیمابر دریایی
carrier color signal U پیام رنگی حامل
carrier color signal U پیام رنگ تابی
carrier chrominance signal U پیام رنگ تابی
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
breech block carrier U حامل کولاس
brake shoe carrier U نگهدارنده کفشک ترمز
breech block carrier U الات متحرک
attack nuclear carrier U ناو هواپیمابر افندی هستهای
three-tier car carrier U حملماشینسهطبقه
attack carrier striking forces U نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
automatic carrier landing system U سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
high frequency carrier cable U کابل کاریر فرکانس بالا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com