Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
value added taxation
U
مالیات بر ارزش افزوده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
added
U
مضاف
added
U
اضافه شده
added
U
افزوده
added value
U
ارزش افزوده
value added
U
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
value added
U
ارزش افزوده
added to that
U
اضافه بران
value added network
U
ارزش اضافی شبکه
value-added tax
U
مالیات بر ارزش افزوده
value added concept
U
مفهوم ارزش افزوده
value-added tax
U
مالیات ارزش افزوده
value added reseller
U
فروشنده تکمیلی دسته دوم
affected
[added]
<adj.>
<past-p.>
U
ملحق شده
affected
[added]
<adj.>
<past-p.>
U
اضافه شده
[الحاق شده]
affected
[added]
<adj.>
<past-p.>
U
ضمیمه شده
affected
[added]
<adj.>
<past-p.>
U
پیوست شده
affected
[added]
<adj.>
<past-p.>
U
الحاق شده
value added tax
U
مالیات بر ارزش افزوده
value added tax
U
مالیات ارزش افزوده
taxation
U
وضع مالیات
taxation
U
مالیات
taxation
U
مالیات بندی مالیات
indirect taxation
U
مالیات غیرمستقیم
direct taxation
U
اخذ مالیات بصورت مستقیم
direct taxation
U
مالیات مستقیم
burden of taxation
U
بار مالیاتی
double taxation
U
مالیات بندی مضاعف
double taxation
U
مالیات مضاعف
exemption from taxation
U
معافیت از مالیات
taxation of monopoly
U
مالیات بر انحصار
taxation of costs
U
ارزیابی هزینههای دعوی
incidence of taxation
U
انتقال مالیات
incidence of taxation
U
اثر مالیات
excessive taxation
U
مالیات بندی بیش از حد
progressive taxation
U
مالیات تصاعدی
proportional taxation
U
مالیات تناسبی
regressive taxation
U
مالیات کاهنده
regressive taxation
U
مالیات نزولی
taxation of costs
U
مالیات هزینه دادرسی
incidence of taxation
U
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
benefit theory of taxation
U
نظریه مالیات بندی بر پایه انتفاع
excess burden of taxation
U
بار اضافی مالیات
nonneutralities of income taxation
U
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com