English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trapezoidal thread U دندههای ذوزنقهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
trapezoidal U ذوزنقهای
trapezoidal law U قانون ذوذنقهای
trapezoidal distortion U اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
trapezoidal rule U قاعده ذوزنقهای
trapezoidal weir U سرریز ذوذنقهای
trapezoidal end sill U استانه پایاب ذوذنقهای
thread U پیچ کردن
thread U دنده دار کردن مارپیچ
thread U دنده پیچ
thread U نخ یاقیطان
thread U زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
thread U فایلی که یک ورودی آن حاوی آدرس و داده را دارد باشد.
thread U ساختاری که در آن هر گره اشاره گری به گره دیگر دارد
thread U برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
thread U موجی کردن
thread U دندانه
thread U رگه
thread U شیار برجستگی
thread U قیطان
thread U ریسمان
thread U نخ
thread U رزوه شیارداخل پیچ ومهره
thread U نخ کردن
thread U رشته
thread U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
thread U بند کشیدن
thread U نخ کشیدن به
thread U رشته رشته شدن
thread U مثل نخ باریک شدن
thread U سیم
warp thread U تارشیاری
thread trimmer U آرایندهنخ
thread take-up lever U اهرم بالا-پائینبرندهنخ
thread guide U راهنماینخ
rubber thread U ریسمانلاستیکی
metallic thread U نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
weft thread U ریسمانتاریشکل
death thread U تهدید به مرگ
thread fineness U [ضریبی جهت تعیین کیفیت نخ]
thread fineness U نمره نخ
thread fineness U ظرافت نخ
thread count U [تعداد رشته نخ تار یا پود در یک طول مشخص]
thread bare U فرش کهنه
sewing thread U نخ خیاطی
inside thread U مارپیچ داخلی
hang by a thread <idiom> U
silver thread U نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
thread the needle U پاس دقیق از بین مدافعان
gold thread U گلابتون زر
external thread U دنده خارجی
english thread U پیچ و مهره انگلیسی
direction of thread U جهت پیچ
direction of thread U سوی پیچش پیچ
cut a thread U پیچ تراشیدن
butterss thread U شیار اره
angular thread U پیچ تحت زاویه
angular thread U پیچ وی شکل
air thread U لعاب خورشید
air thread U مخاط شیطان
acme thread شیار ذوزنقه ای
stair thread U کف پله
stepped thread U کولاس پیچی ناقص
stepped thread U پیچ ناقص کولاس
thread tap U قلاویز
screw thread U پای پیچ
screw thread U حدیده
nut thread U پیچ مهره
mercury thread U مارپیچ جیوهای
inside thread U دنده داخلی قلاویز
left hand thread U پیچ چپ گرد
thread rubber separator U میانگیر نخدار
Our life is hanging by a thread . U زندگی مابه تار مویی بند است
To pick up (to lose) the thread of conversation. U رشته سخن را بدست گرفتن ( گم کردن )
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com