English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transition level U سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transition U گذر
transition U نقط های در برنامه یا سیستم که تغییری رخ میدهد
transition U تغییر وضعیت از نوعی به نوع دیگر
transition U فراگذاری
transition U تحول
transition U گذار
transition U انتقال
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition U برزخ
transition U انتقالی
transition point U نقطه فراگذری
transition probability U احتمال انتقال
transition probability U احتمال جهش
transition ranges U میدان تیر انتقالی
gamma transition U تبدیل شیشهای
first order transition U گداز مرتبه یک
transition period U دوره انتقال
transition moment U گشتاورجهش
transition moment U گشتاور انتقال
glassy transition U تبدیل شیشهای
transition layer U منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
galss transition U تبدیل شیشهای
transition section U مقطع تبدیل
transition series U گروه عناصر واسطه
transition state U حالت گذار
transition fittings U اتصالگذرا
absorption transition U تحول جذب
demographic transition U انتقال جمعیتی
demographic transition U گذار جمعیت
electron transition U عبور الکترون
electronic transition U جهش الکترونی
transition time U زمان انتقال
transition time U زمان تحول
transition temperature U دمای تبدیل
transition temperature U دمای فراگذری
transition temperature U دمای تحول
approach transition U تبدیل ورودی
electron transition U انتقال الکترون
energy transition U عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
transition period U دوره گذار
phase transition U تبدیل فاز
forbidden transition U جهش الکترونی ممنوع
interband transition U انتقال باند- باند
inner transition elements U عناصر واسطه داخلی
indirect transition U عبور یا انتقال غیرمستقیم
gate transition U شیر فلکه تبدیل
transition diagram U نمودار گذارها
transition element U عنصر واسطه
transition diagram U گذارنما
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
light transition loss U تلف عبور نور
magnetic transition temperature U درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
magnetic transition point U نقطه کوری
magnetic transition point U نقطه تبدیل مغناطیسی
light transition loss U تلف عبوری بار جزئی
glass transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
post transition metals U فلزات پس واسطه
rubbery transition temperature U دمای تبدیل لاستیکی
gamma transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
magnetic transition temperature U نقطه کوری
A level U مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
level U پایه
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O level U نمرهی قبولی در این امتحانات
on the level <idiom> U درستکار ،بی غل وغش
level with each other U برابر
level out U یکنواخت کردن
level out U برابر کردن
level best U بسیارعالی
level best U خیلی عالی
level best U خیلی خوب
he did his level best U کوتاهی نکرد
level with each other U در یک تراز
he did his level best U انچه از دستش برامدکرد
level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
level U سطح
level U تراز سطح افقی افقی کردن
level U مستقیم
level U هدف در خط دید شماقرارگرفت
level U تراز بنایی
level U همسطح کردن
level U تراز کردن تراز
level U همسطح
level U سطح ارتفاع
level U مسطح
level U رده
level U تراز
level U میزان
level U الت ترازگیری
level U هموار
level U هم تراز
level U هم پایه
level U یک نواخت
level U یک دست
level U موزون هدف گیری
level U ترازسازی
level U ترازکردن
level U مسطح کردن
level U مسطح شدن
level U نشانه گرفتن
level U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level to U تراز کردن
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
level U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
level U سطح برابر
low level U نزدیک سطح زمین
price level U سطح قیمت
power level U تراز توان
speed level U مرحله سرعت
low level U سطحی
low level U پایین
signal level U سطح سیگنال
low level U سقف پرواز کوتاه
signal level U سطح علامت
rotational level U تراز چرخشی
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
reorder level U سطح سفارش مجدد
protection level U سطح حفافت
maintenance level U سطح تثبیت
speed level U سطح سرعت
nesting level U سطح لانهای
noise level U میزان خش
noise level U سطح پارازیت
oil level U سطح روغن
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
operating level U سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
one level address U کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
one level address U تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
operating level U سطح فعالیت
one level address U آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
nesting level U سطح تو در تویی
n level logic U منطق N سطحی
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
mean sea level U سطح متوسط دریا
pezometeric level U سطح پیزومتری
optimal level U سطح بهینه
mean sea level U میانگین سطح دریا
multi level U چند سطحی
one level memory U حافظه یک سطحی
top-level U توسط افراد عالیرتبه
split-level U سه نیم اشکوبی
split-level U چند سطحی
level-headed U معقولانه
level-headed U متعادل
level-headed U ترازخوی
level-headed U راستبین
level-headed U معقول
white level U تراز سفید
water level U سطح اب
top-level U افراد عالیرتبه
top-level U کهبدان
bubble level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
spirit level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
builder level U تراز بنایی
camper level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
upper level U سطحبالایی
still water level U سطحسکونآب
lower level U سطحپائینی
alidade level U دستگاهسمتنما
top-level U بلند پایه
water level U سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level U تراز اب
voltage level U سطح فشارالکتریکی
tilting level U تراز حباب دار
surveyor's level U ترازنقشه برداری
surveyor's level U تراز مساحی یا پیمایش
storage level U تراز ذخیره تراز مخزن
storage level U تراز خزانه
stock level U سطح ذخیره انبار
stock level U سطح انبار
sound level U شدت صوت
sound level U شدت نسبی صوت
skill level U پایه مهارت فنی
skill level U پایه مهارت
to draw level U باحریف برابرشدن
to draw level U بحریف رسیدن
voltage level U سطح ولتاژ
virtual level U تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
two level subroutine U زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر است
two level store U انباره دو سطحی
two level logic U منطق دوسطحی
trophic level U تراز خوراکی
wage level U سطح مزد
to rake level U با شن کش صاف کردن
significance level U سطح معناداری
interference level U سطح پارازیت
energy level U سطح انرژی
energy level U تراز انژی
dumpy level U تراز دوربین دار
doublet level U ترازوی دوتایی
donor level U ترازدهنده
datum level U سطح اب ازاد
datum level U سطح اب دریا
data level U سطح داده
cross level U حباب تراز افقی
cross level U ترازعرضی تراز چرخ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com