Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to withdraw the invitation to an event
U
دعوت
[نامه]
کسی به جشنی را پس گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I accept your invitation most gratefully . I accept your invitation and regard it as a favour .
U
دعوت شما را با منت قبول می کنم
invitation
U
قابل دیدن رو صفحه DTP یا طرح گرافیکی در مرحله طراحی ولی چاپ نشده
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation
U
مسابقه دعوتی
invitation
U
جلب
invitation
U
وعده خواهی وعده گیری
invitation
U
دعوت
invitation to treat
U
پیشنهادمعامله
invitation to treat
U
دعوت به مذاکره
invitation to tender
U
دعوت به مزایده
invitation to tender
U
دعوت به مناقصه
invitation to treat
U
دعوت به معامله
letter of invitation
U
رقعه دعوت
to snap at an invitation
U
دعوتی را فورا پذیرفتن
letter of invitation
U
دعوت نامه
To accept an invitation .
دعوتی را قبول کردن
to proffer an invitation
U
رسما دعوت کردن
withdraw
U
ملغی کردن
withdraw
U
فسخ کردن
withdraw
U
منسوخ کردن
withdraw
U
لغو کردن
withdraw
U
باطل کردن
withdraw
U
کنسل کردن
withdraw
U
منحل کردن
withdraw
U
عقب کشیدن برداشتن
withdraw
U
سرباز زدن
withdraw
U
رد کردن
withdraw
U
قبول نکردن
withdraw
U
ترک کردن
withdraw
U
پس زدن
withdraw
U
عقب کشیدن
withdraw
U
برداشت از حساب
withdraw
U
صرفنظر کردن بازگیری
withdraw
U
بازگرفتن
withdraw
U
پس گرفتن
withdraw
U
عقب نشینی کردن
To retreat. To withdraw.
U
عقب نشینی کردن
to withdraw an application
U
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
withdraw an offer
U
پیشنهادی را پس گرفتن
To cancel ( an invitation , a passport, a cheque).
U
باطل کردن (دعوت ،گذرنامه ،چک )
I fiddled afew invitation cards.
U
باهر کلکی بود چند تا کارت دعوت گیر آوردم
To step aside . to shy from . To withdraw .
U
خودرا کنا رکشیدن
event
U
ماوقع
event
U
پیشامد سرگذشت
event
U
اتفاق
In the event I do not come.
U
درصورتیکه نیابم ؟( نیامدم )
event
U
رویداد
non-event
U
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
non-event
U
نارویداد
event
U
واقعه
event
U
مسابقه
event
U
حادثه
in the event of
U
درصورت
in the event that
U
چنانکه
in the event that
U
درصورتیکه
in the event that
U
هرگاه
event
U
عمل یا فعالیت
the bird is p of that event
U
مرغ وقوع ان رویدادرا ازپیش احساس میکند
to disinvite somebody from an event
U
دعوت
[نامه]
کسی به جشنی را پس گرفتن
event driven
U
برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
circumstantial event
U
واقعه ضمنی
field event
U
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field event
U
مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
to be in attendance
[at an event]
U
حضور داشتن
[در مراسمی ]
[اصطلاح رسمی]
event file
U
پرونده رویدادها
subsequent to that event
U
پس ازان رویداد
supervening event
U
حادثه طاری
fortuitous event
U
حادثه جبری حادثه تصادفی
one day event
U
مسابقه پرش یک روزه
fortuitous event
U
حادثه قهری
exogenous event
U
رویداد برونی
event scheduling
U
زمان بندی رویدادها
event horizen
U
افق رویداد
event focus
U
که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
jumping event
U
مسابقه پرش با نیزه یاارتفاع یا طول
endogenous event
U
رویداد درونی
in any case (event)
<idiom>
U
مطمئنا
event handler
U
گرا
early event time
U
زودترین زمان وقوع یک واقعه
black swan event
U
رویداد نادر و پیش بینی ناپذیر
latest event time
U
دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
latest event time
U
دیرترین زمان وقوع یک واقعه
horizontal event numbering
U
شماره گذاری افقی وقایع
Good for you. Lucky you. There are only two possibilities(alternatives)In any event(case). At any rate.
U
درهر حال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com