Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 22 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to rally one dispersed
U
نیروی تازه بخود دادان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dispersed
U
پراکنده کردن
dispersed
U
متفرق ساختن متفرق کردن
dispersed
U
متفرق شدن متفرق کردن
dispersed
U
پراکنده شدن
dispersed phase
U
فاز ناپیوسته
dispersed phase
U
فاز پاشیده
dispersed intelligence
U
یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است
dispersed data processing
U
پردازش اطلاعات به صورت توزیعی
rally
U
صف ارایی کردن
rally
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally
U
دوباره جمع شدن
rally
U
دوباره جمع اوری کردن
rally
U
دوباره بکارانداختن
rally
U
نیروی تازه دادن به گرد امدن
rally
U
سرو صورت تازه گرفتن
rally
U
پشتیبانی کردن
rally
U
تقویت کردن
rally
U
بالا بردن قی مت
rally
U
اجتماع مجدد
rally
U
دسته بندی کردن
to rally scattered troops
U
جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com