English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 34 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to hatch out [egg] U بیرون آمدن جوجه [از تخم]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hatch U دریچه
hatch U روزنه
hatch U نصفه در روی تخم نشستن
hatch U اندیشیدن
hatch U پختن
hatch U ایجادکردن
hatch U تخم گذاشتن
hatch U تخم دادن جوجه بیرون امدن
hatch U جوجه گیر ی
hatch U درامد
hatch U نتیجه خط انداختن
hatch U هاشور زدن
hatch U دهلیز
hatch U دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
booby hatch U تیمارستان
booby hatch U نوانخانه دیوانگان
cross hatch U هاشور متقاطع
cross hatch U هاشور افقی
escape hatch U دریچه فرار
escape hatch U دهلیز فرار دهلیز نجات
hatch beam U ستون دریچه
hatch beam U پایه دریچه پایه دهلیز
hatch coaming U دیواره دور دریچه
hatch coaming U زهواردور دریچه
hatch cover U درب دهلیز
hatch cover U درپوش دوردریچه
hatch list U لیست بار داخل دهلیزها بارنامه دهلیزها
hatch way U روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
hatch way U دریچه نصف در
to hatch a plot U دوزوکلک چیدن
to hatch a plot U توط ئه کردن
tank hatch U دریچهمخزن
to hatch a conspiracy against somebody U مخالف کسی دسیسه کردن
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com