English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to fold double U دولاکردن
to fold double U دوتاکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
eight fold U هشت برابر
one fold U یک برابر
to fold up U به بالا تا زدن
to fold up U به بالا پیچیدن
fold U یک تکه در یک جهت و تکه دیگر در جهت مخالف تا کاغذ بدون دخالت کاربر وارد چاپگر شود
fold U روش تا کردن کاغذ
fold U پیچ
fold U لا
fold U تا زدن یا شدن
fold-up U تاشو
fold-away U سفری
fold-away U تاشو
eight fold U هشت چندان هشت لا
many fold U چندلا
many fold U چندتا
many fold U چندبرابر
three fold U سه برابر
three fold U سه لا
three fold U سه دفعه سه مرتبه
three fold U سه گانه
to fold up U تاه زدن وکوچک کردن پیچیدن
two fold U دو برابر
two fold U دو چندان
two fold U دو لا
fold U چین خوردگی زمین
fold U بهم امیختن
fold U تاخوردن
to fold up U به بالا زدن [یقه]
fold U تا کردن
to fold up U به بالا کج کردن [مهندسی]
fold U اغل گوسفند
fold U دسته یا گله گوسفند
fold U حصار
fold U چندان
fold U چندلا
fold U بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
fold U دراغل کردن
fold U جا کردن
fold U تا
fold U تاکردن
fold U پیچیدن
fold U تا زدن
fold U چین
columella fold U چینستونی
fold line U خطچین
two fold purchase U تاکل دو قرقرهای دو شیاره
concertina fold U قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
concertina fold U شیوه تا کردن کاغذ
blind fold U با چشم بسته
blind fold U کورکردن
blind fold U چشم بستن
accordion fold U یک تکه در یک جهت و تکه دیگر در جهت مخالف تا کاغذ بدون دخالت کاربر وارد چاپگر شود
accordion fold U روش تا کردن کاغذ
to fold in ones arms U دراغوش گرفتن
the reason is two fold U دودلیل دارد
concertina fold U یک قسمت به یک جهت
sheep fold U اغل گوسفند
to return to the fold [family] U به خانواده خود برگشتن
bottom-fold document case U کیفمدارک
double U دو برابر بزرگتر
double U اندازه دو برابر
do a double take <idiom> U با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double three U دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double out U 081 خارج
double out U درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double p U پاروی دوسر
double hi U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double U استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double U دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double U مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double U دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double up U دولاکردن
double up U در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double U تصویر قرینه
double-take U یکه خوردن
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
on the double U فرمان بدو رو
double a U زنای محصن بامحصنه
double a U زنای مردزن داربازن شوهردار
on the double U بدو رو
double-take U واکنش دوگانه
it is useful for a double p U برای دوکارسودمنداست
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
double zero U صفر2برابر
double-six U دوطرفشش
double up U دولا شدن
double U دوبار
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double U دو نفره
double U دو برابر کردن
double U دو برابر
double U تاکردن
double U مضاعف کردن دولا کردن
double U :دوبرابر کردن
double U همزاد
double U دوسر المثنی
double U دولا
double U جفت
double in U 081 تو
double in U درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double up <idiom> U اتاق خود را باکسی شریک بودن
double U : دو برابر دوتا
double U مضاعف
double U دویدن
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double U دواسترایک متوالی
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double U دوبار چرخش کامل ژیمناست
double U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double U مضاعف نمودن
double U دو برابرشدن یا کردن
double U توپزن 0001امتیازی فصل
double U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double U بازی دونفره خطای دبل
double U بازی دوبل
double knot U گره دوبل
double line U خط مضاعف
double guard U دفاع با دو دست
double header U دوسر
double frequency U فرکانس دوبل
double hit U دو ضربه غیرمجاز پی در پی
double leg U زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double seam U درز دوبل
double touch U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double length U با طول مضاعف
double length U طول مضاعف
double limiter U محدود کننده مضاعف
double helix U مارپیچ دوگانه
double hardening U سخت گردانی مضاعف
double header U دو دور مسابقه یک تیم در یک روز
double kick U دو ضربه پی در پی
double junction U اتصال مضاعف
double taxation U مالیات بندی مضاعف
double tape U نوار مساحی مضاعف
double hyphen U این علامت //
double team U تیم دونفره
double star U ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double star U دوگانه
double star U دوتایی
double ignorance U جهل مرکب
double image U تصویر مضاعف
double space U یک خط درمیان نوشتن
double space U یک سطر در میان
double sixes U دو شش
double sixes U جفت شش
double shear U تنش برشی دوتایی
double integral U انتگرال دوبل
double taxation U مالیات مضاعف
double hit U دوبله
double refraction U انکسار مضاعف
double punch U منگنه مضاعف
double precision U دقت مضاعف
double minimum U جفت کمینه
double motor U دوموتوره
double knee U لوله زانویی دوبل
double precision U مضاعف
double precision U دقت
double poppy U گل هزاره
double pole U دو قطبی
double pole U با دو قطب
double pneumonia U اماس هر دو شش
double pica U حروف 42 پونط
double oxer U مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
double organs U اندامهای جفتی
double refraction U شکست مضاعف
double minded U بی ثبات
double hook U قلاب ماهیگیری دو طرفه
double lock U دوبارکلیدگردانیدن در
double mind U دردل
double sampling U نمونه گیری چندگانه
double salt U ملح مضاعف
double salt U نمک مضاعف
double row U دوطرفه
double mind U منلون
double rhyme U شعر دو قافیهای
double reverse U شوت برگردان به دروازه
double mind U فریبنده
double minded U دودل
double minded U متلون
double minded U فریبنده
double refraction U انکسار دوبل
double refraction U شکست دوبل
double or quits U بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
double tent U چادر دو نفره
double window U پنجره دو جداره
double decker U اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
double-faced U فرش های دو رو [فرشی که پشت و روی آن دارای پرز باشد.]
double weft U [دو پود هم ظرافت را با هم در عرض بکار بردن]
double knotting U گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
double boiler U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
double boiler U حمام آب
double boiler U دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
with double cream U با کرم یا خامه زیاد
I'd like a double room U من یک اتاق دو نفره میخواهم.
a double room U یک اتاق دو نفره
a double bed U یک تخت دو نفره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com