English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 53 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to come dressed in your wedding finery U با لباس عروسی آمدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
finery U زیور
There they were in all their finery. U آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.
finery U زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
finery U ارایش
finery [formal] U جامه پر زرق و برق
to be groomed in all finery U با جامه رسمی جشن کاملا آراستن
finery [formal] U جامه رسمی جشن
wedding U جشن عروسی
d. wedding U جشن شصتمین سال عروسی
wedding U عروسی
silver wedding U بیست وپنجمین سال عروسی
to drive a wedding into U شکافتن
to drive a wedding into U رخنه کردن در
wedding cake U کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند
wedding favour U گل یا نوار سفید که به افتخارعروسی به جامه خود میزنند
wedding party U مجلس عروسی یا عقد کنان
white wedding U عروسیکهدرکلیساصورتمیگیرد
golden wedding U جشن پنجاهمین سال عروسی
diamond wedding U شصتمین یا هفتادوپنجمین سال عروسی
wedding day U روز عروسی جشن سالیانه عروسی
wedding rings U حلقه انگشتری نامزدی یاعروسی
wedding ring انگشتر عروسی
born in lawful wedding U حلال زاده
a wedding with all the trimmings [fixings] U یک عروسی با هر چیزی که باهاش می آید
We have a wedding ceremony comin off. U جشن عروسی در پیش داریم
dressed U سنگ های زینتی
well-dressed U فردیکهلباسخوبیبهتندارد
dressed U پوشیده
dressed U تزئینات
dressed U گچ بری
she is neatly dressed U جامه اش اراسته و پاکیزه است
dressed in scarlet U جامه سرخ پوشیده
dressed in scarlet U سرخ پوش
dressed in white U سفیدپوش
dressed inred U جامه سرخ پوشیده
dressed up to the nines U هفت قلم ارایش کرده
dressed up to the nines U با دقت لباس پوشیده
he is thinly dressed U کم لباس پوشیده است
sadly dressed U سیاه پوش
sadly dressed U جامه غم پوشیده
she was prettily dressed U جامه قشنگ پوشیده بود
dressed inred U قرمز پوش
to be dressed to kill U طوری لباس پوشیدن برای دلبری
dressed in white U لباس سفیدپوشیده
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
he is thinly dressed U لباس نازک پوشیده است
He got all dressed up and left . U شال وکلاه کردورفت
dressed to kill <idiom> U بهترین لباس را پوشیدن
To be dressed in black. To go into mourning. U سیاه پوشیدن ( عزاداری )
She was dressed in the latest fashion . U آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود
dressed to the nines (teeth) <idiom> U زیبا وبرازندهلباس پوشیدن
mutton dressed as lamb U ادای جوانترها را درآوردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com