Perdic | to bike | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 16 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	to bike U	دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	bike U	کندوی زنبو عسل
	bike U	انبوه جمعیت
	bike U	مخفف bicycle دوچرخه
	bike U	دوچرخه
	bike U	موتورسیکلت
	push bike U	دوچرخه پایی
	push bike U	در برابردوچرخه موتوری
	drag bike U	موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
	trail bike U	موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
	fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes] U	دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
	He fell off his bike and bruised his knee. U	او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.
	I'm saving up for a new bike. U	من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
	She wobbled on her bike. U	او [زن] روی دوچرخه خود می لرزید.
	full-suspension bike U	دوچرخه کاملا معلق
	Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. U	کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search