Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to be subject to an attachment
U
مشمول توقیف بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
AT Attachment
U
خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
attachment
U
پیوستگی
attachment
U
ضمیمه اثاث جمع اوری
attachment
U
گرداوری
attachment
U
ضمیمه
attachment
U
وسیلهای که به دلیل خاصی به ماشین وصل است
attachment
U
فایل نام دارای که همراه یک پیامیست الکترونیکی ارسال میشود
re attachment
U
در مورد کسی که قبلا" توقیف شده بوده وبه علتی بدون تعیین تاریخ دقیق ازاد شده بوده است die sine
re attachment
U
توقیف مجدد
AT Attachment
U
واسط استانداردی که به -CD ROM یا یا درایو نوار اجازه اتصال به پورت ATA میدهد
AT Attachment
U
گونه مشابهی از واسط SCSI که تحت نام IDE شناخته شده است
AT Attachment
U
واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا -CD ROM به کامپیوتر
AT Attachment
U
مگابایت دار ثانیه دارد
attachment
U
توقیف و ضبط شخص یا مال به دلایل قانونی ضمیمه
attachment
U
ضبط ضمیمه
attachment
U
ضبط
attachment
U
ضمیمه الصاق
attachment
U
تعلق
attachment
U
دنبال
attachment
U
وابستگی
attachment
U
حکم دلبستگی
attachment
U
دلبستگی
attachment
U
وسایل وابسته
attachment
U
منتصب کردن یکانها انتصاب
attachment
U
توقیف
attachment
U
حکم توقیف
attachment
U
توقیف کردن ضمیمه
attachment
U
ضبط کردن زیر امر
attachment
U
متعلقات زیر امر قرار دادن
dividing attachment
U
دستگاه مقسم
attachment plug
U
دوشاخه وسایل برقی
writ of attachment
U
قرار توقیف
attachment plug
U
دوشاخه ارتباط
attachment of property
U
توقیف مال
attachment of earnings
U
توقیف درامد
attachment of debt
U
توقیف طلب
drilling attachment
U
متعلقات مربوط به مته کاری
electron attachment
U
پیوستگی یا وابستگی الکترون
foreign attachment
U
توقیف دارایی شخص بیگانه یاغائب ازمحل دارایی
writ of attachment
U
حکم توقیف
turning attachment
U
تجهیزات تراشکاری
forming attachment
U
تجهیزات تراش پروفیل
grinding attachment
U
تجهیزات سنگ سمباده
blending attachment
U
اتصالهمزدن
back drilling attachment
U
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
Advanced Technology Attachment
U
حالت معمول از واسط SCSI که تحت نام IDE هم شناخته شده است
Advanced Technology Attachment
U
واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا CD-ROM به کامپیوتر
Advanced Technology Attachment
U
خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
Advanced Technology Attachment
U
واسط واسط استاندارد که به ROM-CD را درایو نوار اجازه میدهد به پورت ATA متصل شود
Advanced Technology Attachment
U
مگابایت دار ثانیه دارد
maximum recording attachment
U
دستگاه ضبط کننده حداکثر
cam grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قوسی
cam turning attachment
U
تجهیزات تراش بادامک
cutter grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
die sinking attachment
U
تجهیزات فرز حدیده
pattern milling attachment
U
تجهیزات فرز مدل
magazine feeding attachment
U
تجهیزات تغذیه مخزن
on the subject of
U
در خصوص
subject
U
جوهر واساس
to over a subject
U
موضوعی را با خنده بحث کردن
subject
U
شیی موضوع
subject
U
مطیع کردن
subject
U
در خطر
subject
U
تحت تسلط
subject
U
تحت مادون
subject
U
موکول به
subject
U
مطلب زیرموضوع
subject
U
مبحث موضوع مطالعه
subject
U
شخص
subject
U
فرد
subject
U
نهاد
subject
U
فاعل
subject
U
مبتدا
subject
U
تحت کنترل دراوردن در معرض بودن
subject
U
در معرض قرار دادن
subject
U
موضوع
subject
U
اتباع
subject
U
تابع
subject
U
مضمون
subject
U
رعایا موضوع
subject
U
مطلب
subject
U
ازمودنی
subject
U
مشروط
subject
U
درمعرض
subject
U
تبعه
What soes not endure does not merit attachment .
<proverb>
U
آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
adjustable conduit attachment fixture
آویز متحرک
subject
[topic]
U
عنوان
to drag in a subject
U
موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
to e. a person an a subject
U
کسی را در موضوعی راهنمایی کردن
to expatiate on a subject
U
راجع یک موضوع زیادگویی کردن
to harp on a subject
U
زیادموضوعی راطول دادن به موضوعی چسبیدن
to linger on a subject
U
روعی موضوعی درنگ کردن یامعطل شدن
Let's drop the subject.
U
از این موضوع صرف نظر کنیم .
wide of the subject
U
از موضوع پرت خارج ازموضوع
subject
[topic]
U
موضوع
subject matter
U
مطلب موضوع
subject matter
U
موضوع اصلی
The subject under discrssion .
U
موضوعی که مطرح نیست
subject to your approval
U
اگرشما تصویب نمایید
subject to your approval
U
موکول به تصویب شما
subject to tuberculosis
U
مستعد سل
subject of debate
U
موضوع دعوی
subject index
U
فهرست موضوعی
subject in hand
U
مانحن فیه
it is not subject to review
U
دران روا نیست
nominative subject
U
اسم یا ضمیری که بعلت میندبودن حالت فاعلی داشته باشد
subject and predicate
U
مسند الیه و مسند
subject and predicate
U
موضوع و محمول
subject and predicate
U
مبتداو خبر
subject of hire
U
مورد اجاره
subject schedule
U
برنامه موضوعی
subject schedule
U
برنامه جزء جزء
subject to being unsold
U
مشروط براینکه
subject to being unsold
U
فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
it is not subject to review
U
تجدید نظر
subject to the law
U
تابع یامطیع قانون
subject to the flood
U
دستخوش سیل
to revisit a subject of research
U
سوژه پژوهشی را دوباره بازدید کردن
a sensitive subject
[topic]
U
موضوعی حساس
deviate from the main subject
U
از موضوع خارج شدن
She turned the conversation to another subject.
U
او
[زن]
موضوع را
[به چیزی دیگر]
عوض کرد.
subject to the british rule
U
تحت تسلط دولت انگلیس
subject to the british rule
U
تابع حکومت انگلیس
to grind a person in a subject
U
مطلبی راخوب حالی کسی کردن
To emborider(embellish) a subject .
U
به موضوعی شاخ وبرگ دادن
I'll speak at length on this subject.
U
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
To bring up a topic . To introduce a subject .
U
مطلبی راعنوان کردن
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument).
U
موضوع بحث وصحبت ما
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com