Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
thick with trees
U
پر از درخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
family trees
U
نسب نامه
Christmas trees
U
جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
family trees
U
شجره
evergreen trees
U
درختان همیشه سبز
it was skirted by trees
U
درخت هایی در کنار ان بود
gum trees
U
درخت صمغ
can't see the forest for the trees
<idiom>
U
ازروی یکی برای جمع قضاوت کردن
The trees are in bloom .
U
درختها گه کردند
family trees
U
شجره نامه
Money doesnt grow on trees.
U
پول که علف خرس نیست
The trees give a pleasant shade .
U
درختان سایه قشنگه می اندازد
These trees deprive the house of light .
U
این درختها منز ؟ را نور محروم می کنند
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
thick
U
تیره ابری
thick
<idiom>
U
احمق ،غیر منطقی
thick
U
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick
U
گرفته
thick
U
زیاد
thick
U
گل الود
thick
U
انبوه
thick
U
پرپشت
thick
U
غلیظ سفت
thick
U
کلفت
thick
U
صخیم
thick
U
با فاصله زیاد از دوسطح
thick
U
ستبر
thick skinned
U
بی احساس
to lay it on thick
U
نصب کردن ساختن
to lay it on thick
U
فرو نشاندن
He is thick-skinned.
U
آدم پوست کلفتی است
thick weft
U
نخ پود کلفت
thick warp
U
نخ تار کلفت
through thick and thin
<idiom>
U
دربین زمانهای خوب وبد،از بین مشکلات وسختیها
To be in the thick of some thing .
U
در کش وقوس کاری بودن
pour it on thick
<idiom>
U
ماهرانه چاپلوسی کردن از
lay it on thick
<idiom>
U
زیاده حداز کسی تمجیدکردن
to lay it on thick
U
قراردادن کارگذاشتن
to lay it on thick
U
گذاردن
how thick is the board?
U
کلفتی
how thick is the board?
U
تخته چقدراست
it is centimeters thick
U
دو سانتیمترکلفتی انست
thick-skinned
U
پوست کلفت
thick and thin
U
در هر حال
thick and thin
U
در دشواری وسهولت
thick and thin
U
راسخ
thick Ethernet
U
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
thick skulled
U
خشک مغز
thick fog
U
مه غلیظ
through thick and thin
U
درهمه حالی
thick skinned
U
پوست کلفت
thick skulled
U
کودن
thick witted
U
بی ذوق
thick witted
U
کودن
thick witted
U
خشک مغز
thick film circuit
U
مدار غشایی ضخیم
Thick ( sparse , thin ) hair .
U
موی پرپشت ( کم پشت )
He is absent- minded . He is muddle - headed . He is thick.
گیج است
[حواسش پرت است]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com