English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the German issue U مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
How do you say ... in German? U چطور به آلمانی بگیم ... ؟
German measles U سرخک آلمانی [سرخجه] [پزشکی]
German measles U سرخجه [پزشکی]
german shepherd U سگ پلیس
german shepherd U سگ راهنما
german shepherd U سگ گرگ
cousin german U عمه زاده
German measles U سرخجه
German measles U سرخجه المانی
German thyme U آویشن [آویشن معمولی] [گیاه شناسی]
cousin german U عمو زاده
german silver U ورشو
german tinder U قو
German measles U سرخک سه روزه [سرخجه] [پزشکی]
West German U آلمانغربی
German tile U سفال تو گود
German Order U سبک معماری آلمانی [نوعی از سبک معماری کرنتی قرن هجدهم انگلستان]
German expatriates U شهروندهای آلمانی مقیم خارج
the German question U مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
german giant swing U افتاب شکسته
German Central Bank U بانک مرکزی آلمان
I don't know any German people other than you. U من هیچ آلمانی به غیر از تو را نمی شناسم.
early German history U تاریخ ابتدایی آلمان
German rye bread U نانشیاردارآلمانی
events to mark the Day of German Unity U مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان
issue U عمل
over issue U زیاد انتشاردادن
of no issue U بی نتیجه
over issue U اضافه براعتبار رواج دادن
of no issue U بیهوده
at issue U موضوع بحث
issue U موضوع شماره
issue U نتیجه بحث
issue U بر امد
issue U کردار اولاد
issue U نوع
issue U نژاد
issue U نشریه فرستادن
issue U رواج دادن
issue U انتشار دادن
issue U ناشی شدن
issue U بیرون امدن
issue U خارج شدن
issue U صادر شدن
issue U موضوع
issue U مسئله
issue U صادرکردن
issue U افتتاح کردن
issue U ممر
issue U موضوع دعوی
issue U انتشار
issue U انتشار دادن صدور
issue U صادر کردن
issue U صدور مطلب
issue U مسئله قضیه تحویل جنس
issue U توزیع کردن
issue U توزیع
issue U پی امد
to revisit an issue U مسئله ای را بازدید کردن
to die without issue U بدون اولاد مردن
May be I can interest you in this issue . U شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
It is not advisable for you to take up issue with me (take me on). U صلاحت نیست با من طرف بشوی
issue [outcome] U پایان
issue [outcome] U بر آمد
issue a warning U اخطار صادر کردن
This question is not at issue. U بحث روی این موضوع نیست.
issue [outcome] U نتیجه [بحثی ]
To settle the issue one way or the other. U تکلیف کاری راروشن ( یکسره ) کردن
loose issue U تدارکات خارج شده از بسته بندی
loose issue U تدارکات روباز
bond issue U صدور اوراق قرضه
issue priority U ترتیب تقدم توزیع
issue priority U تقدم توزیع اماد
issue price U قیمت اعلام شده
issue pea U داغ نخود
issue of law U نکتع موضوع بحث که درتطبیق قانون پیدا میشود
issue of fact U نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
fiduciary issue U اسکناسهای اعتباری
general issue U ملزومات ارتش
general issue U تدارکات عمومی ارتش
gratuitous issue U اماد پیشکشی
issue a credit U افتتاح اعتبار
issue note U برگه صدور
issue a guarantee U صدور ضمانتنامه
gratuitous issue U لباس پیشکش
to issue instructions U دستور صادر کردن
basic of issue U مبنای واگذارکردن اقلام
side issue U موضوع فرعی
side issue U مسئله فرعی
bank of issue U بانک ناشر اسکناس
issue commissary U کارپردازی یادفتر توزیع
I wI'll not comment on this issue. U درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
back issue U نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
unit of issue U مبنای توزیع
basic of issue U مبنای توزیع
issue commissary U مسئول توزیع
to put to the issue U بطور متنازع فیه مطرح کردن
to put to the issue U در معرض داوری گذاشتن
unit of issue U واحد توزیع
free issue system U سیستم انبارداری که در ان جهت گرفتن کالا نیاز به برگ درخواست نمیباشد
free issue materials U موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
he rode me off on a side issue U نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
I feel relieved because of that issue! U خیال من را از این بابت راحت کردی!
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
issue [of something] [ID card or check] U انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
Dont sidetrack the issue. U خودت را به کوچه علی چپ نزن ( وانمود به ندانستن )
to issue marching order U دستور پیشروی دادن [ارتش]
join issue with a person U با کسی وارد مرافعه یا دعوی شدن
to carry something to a successful issue U چیزی را با موفقیت به پایان رساندن
starting with the issue of July 1 U هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
To lock horns with someone. To take issue with someone. U با کسی سر شاخ ( شاخ بشاخ ) شدن
issue [of something] [ID card or check] U صدور [چیزی] [کارت شناسایی] [چک]
To stick to the main topic ( issue ). U از موضوع اصلی خارج نشدن
To deliberately fudge the issue . To gloss it over . U موضوعی را ماست مالی کردن
To bring a matter to successful issue . U کاری را به نتیجه رساندن
Lets pass on (proceed) to the main issue. U برویم سر مطلب اصلی
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... U بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
Dont confuse the issue . Dont get it all mixed up . U شلوغش نکن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com