English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
synchronous timer U تایمر سنکرون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
timer U کسی که وقت را نگه می دارد ساعت
old-timer U قدیمی
old-timer U کهنه کار
old timer U قدیمی
old timer U کهنه کار
timer U زمان بند
timer U وسیلهای که مدت زمان کامل شدن یک عمل را ضبط میکند
timer U زمان گیر
timer U همزمانساز
timer U زمان سنج
timer U وقت نگهدار هر راننده
timer U وقت نگهدار
timer U تایمر
short timer U پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
small timer U ادم بی اهمیت
He is an old – timer at this club . U از قدیم عضو این با شگاه بو ده است
timer switch U کلید زمانی
timer switch U سوئیچ تایمر کلید برنامه ریزی شده
assistant timer U زمانکمکی
clock timer U زمانموردنظر
egg timer U زمانسنجپختتخممرغ
enlarger timer U وسیلهزماندار
kitchen timer U زمانسنجآشپزخانه
reaction timer U زمان سنج واکنش
interval timer U زمان سنج فاصله
automatic timer U زمان سنج خودکار
part-timer U فردیکهبصورتنیمهوقتکارمیکند
egg-timer U زمانگیر جوششتخممرغ
full timer U شاگردتمام روز
full timer U بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
half timer U شاگردیکه درنیمی ازوقت خوددرس میخواندودرنیمه دیگرکارمیکند
ignition timer U چکش برق
timer socket [پریز زمان سنج]
self-timer indicator U تنظیمگراتوماتیک
internal timer U زمان سنج داخلی
interval timer U شیوهای که بوسیله ان زمان سپری شده میتواند توسط یک سیستم کامپیوتری بررسی شود
synchronous U سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
synchronous U شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
synchronous U حالت سیستمم که عملیات و رویدادها با سیگنال ساعت همان شده است
synchronous U همگام
synchronous U همگاه واقع شونده بطور هم زمان
synchronous U همزمان
synchronous U هماهنگ
synchronous U سنکرون
synchronous U سیستم پنهان ثانویه سریع در بسیاری از کامپیوترها که از نقط ه پردازنده pentium استفاده میکند
synchronous U حرف ارسالی با DTE برای اطمینان از همانی صحیح وقتی هیچ حرف دیگر ارسال نشده است
synchronous U هم زمان
synchronous U فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
synchronous U . شبکه ارتباطی که در آن تمام عملیات شبکه با یک سیگنال زمان بندی کنترل میشود
synchronous U پروتکل ارسال داده که در lsnal معماری شبکه سیستم IBM استفاده میشود و نحوه ارسال داده سنکرون را بیان میکند
synchronous U کامپیوتری که در آن هر عمل در هنگام ورود پاس ساعت انجام میشود
synchronous operation U عمل همگام
synchronous sight U دوربین نافم سیستم پرتاب بمب
synchronous speed U سرعت همزمان
synchronous system U سیستم همگام
synchronous operation U عملیات همزمان
synchronous telegraphy U تلگراف همزمان
synchronous transmission U مخابره همگام
synchronous transmission U انتقال همزمان
synchronous transmission U مخابره همزمان
synchronous vibrator U لرزه گر همزمان
synchronous reactance U راکتانس همزمان
synchronous network U شبکه همزمان
synchronous multiplexor U تسهیم کننده همگام
self synchronous devices U دستگاههای همگرد
synchronous converter U تبدیلگر دو جانبه
synchronous admittance U گذرایی همزمان
synchronous condenser U خازن همزمان
synchronous computer U کامپیوترهمزمان
synchronous computer U کامپیوتر همگام
synchronous communication U ارتباط همزمان
synchronous circuit U مدار همگام
synchronous device U دستگاه همگام
synchronous device U دستگاه همزمان
synchronous motor U موتور سنکرون
synchronous motor U موتور همزمان
synchronous material U ماده مصنوعی
synchronous machine U ماشین همزمان
synchronous machine U ماشین همگام
synchronous impedance U ناگذرایی همزمان
synchronous generator U ژنراتور سنکرون
synchronous generator U مولد همزمان
synchronous alternator U مولد جریان متناوب سنکرون
binary synchronous communication U ارتباطات همزمان دودویی
synchronous phase advance U خازن همزمان
three phase synchronous motor U موتور سنکرون سه فاز
inductor type synchronous generator U ژنراتور مولدسنکرون نوع اندوکتور
inductor type synchronous generator U توربوژنراتور
synchronous data link control U کنترل پیوند دادهای همگام
synchronous time division multiplexing U تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com