Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
supply management
U
مدیریت عرضه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
management
U
اداره
management
U
حیله
management
U
property endowed the affairsof the of تولیت عین موقوفه
management
U
سازماندهی
management
U
برنامه ریزی
management
U
اجرا و نگهداری شبکه
management
U
هدایت یا سازماندهی
management
U
سرپرستی
management
U
مدیریت وریاست حسن تدبیر
management
U
مدیریت
management
U
مدیران کارفرمایی
management
U
ship leader
management
U
حل و عقد
management
U
ترتیب
inventory management
U
مدیریت موجودی
personnel management
U
مدیریت استخدام
industrial management
U
مدیریت صنعتی
wildlife management
U
مدیریت حیات وحش
watershed management
U
ابخیزداری
watershed management
U
کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
watershed management
U
انجیرداری
job management
U
مدیریت برنامه
scientific management
U
مدیریت علمی
management board
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
board of management
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
management group
U
ائتلاف چند شرکت
management group
U
ائتلاف تجاری
memory management
U
مدیریت حافظه
[علوم کامپیوتر]
task management
U
مدیریت وفیفه
task management
U
مدیریت کار
data management
U
مدیریت داده ها
demand management
U
مدیریت تقاضا
facilities management
U
مدیریت امکانات
file management
U
مدیریت پرونده ها
file management
U
مدیریت پرونده
configuration management
U
مدیریت پیکربندی
concurrency management
U
مدیریت همزمانی
file management
U
مدیریت فایل
financial management
U
مدیریت مالی
career management
U
مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
career management
U
مدیریت مشاغل
game management
U
شکارداری
game management
U
شکاربانی
database management
U
مدیریت پایگاه داده ها
resource management
U
مدیریت منبع
management accounting
U
تهیه حساب جهت مدیران
management system
U
سیستم اداره
monopoly management
U
مدیریت انحصاری
management expenses
U
مخارج مدیریت
management graphics
U
مدیریت گرافیک
management expenses
U
مخارج اداری
materiel management
U
مدیریت اماد
memory management
U
مدیریت حافظه
materiel management
U
مدیریت اقلام
management report
U
گزارش مدیریت
management science
U
علم مدیریت
materials management
U
مدیریت مواد
management system
U
سیستم مدیریت
management coding
U
سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
personnel management
U
اداره کردن پرسنلی
operational management
U
مدیریت عملیاتی
record management
U
مدیریت رکوردها
personnel management
U
مدیریت پرسنلی
record management
U
مدیریت مدارک
production management
U
مدیریت تولید
ownership and management
U
مالکیت و مدیریت
data management system
U
سیستم مدیریت داده ها
data processing management
U
مدیریت پردازش داده
paged memory management
U
مدیریت حافظه صفحه بندی شده
data management programs
U
برنامههای مدیریت داده ها
file management program
U
برنامه مدیریت فایل
command management system
U
سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
database management program
U
برنامه مدیریت پایگاه داده ها
memory management program
U
برنامه مدیریت حافظه
middle level management
U
مدیریت سطح متوسط
data base management
U
مدیریت پایگاه داده
data base management
U
مدیریت پایگاه داده ها
database management system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
information management system
U
سیستم مدیریت اطلاعات
management information system
U
سیستم مدیریت اطلاعات
institute of materials management
U
موسسه مدیریت مواد
information resource management
U
مدیریت منبع اطلاعات
project management system
U
سیستم مدیریت پروژه
home management software
U
برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
management information system
U
نرم افزاری که به مدیران شرکت امکان دستیابی و بررسی داده را میدهد
army management structure
U
سازمان مدیریت نیروی زمینی
relational database management
U
مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
association for system management
U
یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
top level management
U
مدیریت سطح بالا
project management program
U
برنامه مدیریت پروژه
lower level management
U
مدیریت سطح پایین
spatial data management
U
مدیریت داده فضایی
record oriented database management
U
برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
relational database management system
U
نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
action oriented management report
U
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
data processing management association
U
انجمن مدیریت پردازش داده
relational database management system
U
پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
relational database management system
U
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
simple network management protocol
U
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
computer aided factory management
U
مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
data base management system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده ها
network data management system
U
مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
hierarchical data base management system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
table oriented database management progr
U
برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
flat fuiile database management program
U
برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
supply and d.
U
عرضه وتقاضا
supply
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
supply
U
بدل
supply
U
تحویل دادن
supply
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supply
U
ذخیره کردن
supply
U
تدارک کردن
can you supply our wants?
U
ایا شما میتوانید نیازمندیهای ما را رفع نمایید
supply
U
تدارکات ملزومات
supply
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply
U
موجودی جایگیرموقتی
supply
U
تحویل ذخیره
supply
U
تکمیل کردن
supply
U
تحویل دادن تغذیه کردن
supply
U
رساندن
supply
U
فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supply
U
اماده کردن
supply
U
ذخیره
supply
U
فراورده
supply
U
منبع
supply
U
اذوقه
supply
U
تهیه کردن
supply
U
رساندن دادن به
supply
U
عرضه داشتن
supply
U
موجودی لزوم
supply
U
تولید کردن
supply
U
تدارک دیدن
supply
U
تامین کردن
supply
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply
U
تهیه
supply
U
تدارکات
supply
U
اماده
supply
U
عرضه
power supply
U
تامین کننده برق
shop supply
U
وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
shop supply
U
اماد تعمیرگاهی
in short supply
<idiom>
U
نه خیلی کافی ،کنترل از مقدار
power supply
U
منبع تغذیه
r f power supply
U
منبع توان بسامد رادیویی
quantity of supply
U
مقدار عرضه
power supply
U
منبع انرژی
power supply
U
مبدل برق
supply manuals
U
ایین نامههای تدارکاتی
unit supply
U
تدارکات یکان
It is in short supply.
U
زمینه اش دربازار کم است
supply teacher
U
معلمکمکی
supply price
U
قیمت عرضه
supply reserves
U
ذخایر امادی
supply function
U
تابع عرضه
supply economy
U
صرفه جویی در مصرف اماد صرفه جویی تدارکاتی
supply department
U
کارپردازی
supply curve
U
منحنی عرضه
supply route
U
اماد راه
supply route
U
مسیر اماد
supply route
U
خط تدارکات راه اماد
supply schedule
U
جدول عرضه
supply sergeant
U
گروهبان اماد
supply manifest
U
بارنامه امادی
supply manifest
U
بارنامه اقلام تدارکاتی
supply port
U
درگاه تدارکاتی
supply port
U
درگاه تامین
supply point
U
نقطه تدارکات
supply point
U
نقطه اماد
supply price
U
قیمت تولیدکننده
supply pipe
U
لوله ابرسانی
supply party
U
گروه تدارکات
supply officer
U
افسر تدارکات
supply of money
U
عرضه پول
supply of labor
U
عرضه کار
supply sergeant
U
درجه دارتدارکات
supply ship
U
ship tender
supply control
U
سطح اعتبارامادی
unit supply
U
تدارکات یکانی
unit supply
U
اماد یکانی
supply-side
U
نمادشی
supply-side
U
عرضهای
customer's supply
U
استفادهمشترکین
oil supply
U
منبعروغن
supply duct
U
منبعمجرایآب
supply of water
U
ذخیرهآب
wind supply
U
ذخیرهباد
short supply
U
اماد کم یاب
supply and demand
U
عرضه و تقاضا
supply control
U
کنترل تدارکات اعتبار امادی
supply control
U
کنترل اماد
supply support
U
پشتیبانی تدارکات
supply constraints
U
محدودیتهای عرضه
supply company
U
شرکت تامین کننده
supply channel
U
نهر ابرسان
supply cable
U
کابل تغذیه
supply arms
U
یکانهای تدارکاتی یا ادارات وقسمتهای امادی
supply support
U
پشتیبانی اماد
supply voltage
U
ولتاژ ورودی
short supply
U
اماد کمبود دار
fixed supply
U
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com