English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 33 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
subsidiary occupations U مشاغل فرعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subsidiary U عمق دهنده به انفجار
subsidiary U تقویت کننده
subsidiary U تابع
subsidiary U باقیمانده در محل برای حفافت
subsidiary U فرعی
subsidiary U تابعه
subsidiary U شرکت تابعه
subsidiary U موید
subsidiary U متمم فرعی
subsidiary U معین
subsidiary U کمکی
subsidiary U تقویتی
subsidiary foods U غذاهای تکمیلی
subsidiary brand U علامت تجارتی فرعی
subsidiary company U شرکت فرعی
subsidiary quantum level U ترازهای کوانتومی فرعی
occupations U کار
occupations U سکنی
occupations U کار شغل
occupations U اشغال
occupations U اشغال تصرف
occupations U حرفه
occupations U پیشه
occupations U شغل
occupations U تصرف کردن
occupations U اشغال کردن
occupations U تصرف
occupations U حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
occupations U حق تصرف
occupations U اشتغال
service occupations U مشاغل خدماتی
side line occupations U مشاغل فرعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com