Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stock company
U
شرکت سهامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
joint-stock company
U
شرکت سهامی
joint stock company
U
شرکت سهامی
private joint stock company
U
شرکت سهامی خاص
public joint stock company
U
شرکت سهامی عام
Other Matches
associated company
U
شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
in company with
U
باتفاق
Come along and keep me company.
U
بامن بیا تا تنها نباشم
in company
U
درجمعیت
to keep company
U
باهم امیزش کردن
to keep company
U
باهم بودن
in company
U
باجمع
in company with
U
همراه
to keep company with
U
همراه بودن با
Two is company , three is none .
<proverb>
U
دو نفر تعاون ,سه نفر تفرقه .
to w up a company
U
امورشرکتی را رسیدگی وانرامنحل کردن
associated company
U
شرکت وابسته
company
U
همراه
company
U
شرکت
company
U
گروهان همراه کسی رفتن
company
U
تجارتخانه
company
U
دسته هیئت بازیگران
company
U
گروهان
company
U
گروه
company
U
شریک
company
U
جمعیت
in company
U
دسته جمعی
company
U
انجمن
company
U
کمپانی
company
U
مصاحبت کردن با
commercial company
U
شرکت تجاری
liquidation of company
U
تصفیه امور شرکتها
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
proprietary company
U
شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
shipping company
U
شرکت حمل و نقل
service company
U
گروهان خدمات
company commander
U
فرمانده گروهان
company funds
U
اعتبارات گروهانی
company grade
U
در رده گروهان
company grade
U
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
carrier company
U
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
parent company
U
شرکت مادر
parent company
U
شرکت اصلی
ship's company
U
پرسنل ناو
separate company
U
گروهان مستقل
proprietary company
U
شرکت خصوصی
branch of a company
U
شعبه شرکت
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
private company
U
شرکت خصوصی
ship's company
U
خدمه ناو
company law
U
قوانین شرکت
holding company
U
شرکت در سرمایه گذاری درسهام
holding company
U
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
holding company
U
کمپانی مسلط
holding company
U
شرکت سرمایه گذاری درسهام
holding company
U
شرکت صاحب سهم
holding company
U
شرکت مالک
holding company
U
شرکت مرکزی
holding company
U
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
headquarters company
U
گروهان قرارگاه
headquarters company
U
گروهان ارکان
dissolution of a company
U
انحلال شرکت
finance company
U
شرکت تامین مالی
winding up of a company
U
انحلال شرکت
growth company
U
شرکت در حال گسترش
fire company
U
شرکت اتش نشانی
electric company
U
شرکت برق
mutual company
U
شرکت تعاونی
cooperative company
U
شرکت تعاونی
company law
U
قوانین مربوط به شرکتها
company network
U
شبکه همکار
company network
U
شبکه شرکت
company seal
U
مهر شرکت
company secretary
U
مسئول مالی و حقوقی شرکت
company secretary
U
منشی شرکت
company team
U
تیم گروهانی
company team
U
تیم مرکب
company union
U
اتحادیه شرکت
invalidation of company
U
بطلان شرکت
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
insurance company
U
شرکت بیمه
incorporated company
U
شرکت ثبت شده
controlled company
U
شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
controlling company
U
موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
controlling company
U
holdingcompany
finance company
U
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
That evening we had company .
U
آن روز بعد از ظهر مهمان داشتیم
trust company
U
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
directorate
[of a company]
U
هیئت نظاره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
aircraft company
U
شرکت ساخت هواپیما
[اقتصاد]
trading company
U
شرکت تجارتی
unlimited company
U
شرکت با مسئولیت نامحدود
to request the company of:
U
حضور کسی را خواستن
we underwrite the company
U
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
directorate
[of a company]
U
هیئت مدیره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
to join company with somebody
U
به کسی ملحق شدن
[همراه کسی شدن]
to have a holding in a company
U
در شرکتی دارائی سهام داشتن
He has no influence in this company .
U
دراین شرکت کاره ای نیست
doctor to the company
U
پزشک شرکت
a stand-alone company
U
یک شرکت مستقل
He is a new face in the company .
U
چهره تازه ای درشرکت است
to overcapitalize a company
U
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
public company
U
شرکت سهامی عام
Company town
U
شهرک کارگران
to shake up
[a company]
<idiom>
U
سازمان
[شرکتی را ]
اساسا تغییر دادن
acting company
U
شرکت عامل
to part company with any one
U
رفاقت را با کسی بهم زدن
software company
U
شرکت نرم افزاری
affiliated company
U
شرکت وابسته
shipping company
U
شرکت کشتیرانی
shipping company
U
شرکت کشتی رانی
article of a company
U
اساسنامه شرکت
to keep a person company
U
پیش کسی بودن وبا او وقت گذراندن
offshore company
U
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
to break company
U
جدایی کردن
subsidiary company
U
شرکت فرعی
supply company
U
شرکت تامین کننده
What's your insurance company?
U
شرکت بیمه شما کدام است؟
non-resident company
[British E]
U
شرکت غیر ساکن
a company of good standing
U
شرکتی با اعتبار
head office of company
U
مرکز اصلی شرکت
letter-box company
U
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
extend the life of the company
U
امتداد مدت شرکت
Iran Carpet Company
U
شرکت سهامی فرش ایران
consumers cooperative company
U
شرکت تعاونی مصرف
Our company is oprerating in several countries .
U
شرکت ما درچندین کشور عمل می کند
producers cooperative company
U
شرکت تعاونی تولید
terminal service company
U
گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
Our company has some pecuniary difficulties .
U
شرکت ما گرفتاریهای مالی پیدا کرده است
The hell with the company (office).
U
گور بابای شرکت ( اداره )
unlimited liability company
U
شرکت تضامنی
limited liability company
U
شرکت با مسئولیت محدود
limited liability company
U
شرکت با مسئوولیت محدود
standard oil company
U
استاندارد اویل کمپانی
part company with a person
U
رفاقت را با کسی بهم زدن
computer leasing company
U
شرکت اجاره دهنده کامپیوتر
computer serrices company
U
شرکت خدمات کامپیوتری
standard oil company
U
شرکت نفت استاندارد
quasi public company
U
شرکت نیمه دولتی
To lay the foundation of a company.
U
پایه واساس شرکتی راریختن
He has a poor service record in this company.
U
دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
We dont have qualified personnel in this company.
U
دراین شرکت آدم حسابی نداریم
We have no vacant position ( opening ) in this company .
U
دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
employer's liability insurance company
U
شرکت بیمه
This company guarantees prompt delivery of goods.
U
این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
Saving your presence . present company excepted .
U
بلانسبت شما !
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
U
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
stock still
U
بی حرکت
to have in stock
U
موجود داشتن
stock
U
دسته ابزار و اسلحه
stock still
U
بی جنبش
take stock of
<idiom>
U
شمردن فرصتها
in stock
<idiom>
U
روی بورس
stock
U
ذخیره اولیه
out of stock
<adj.>
U
غیر موجودی کالا
[در انبار]
take stock
<idiom>
U
جمع بندی کردن
to take stock of
U
برانداز کردن
out of stock;ex stock
U
از موجودی یاذخیره
stock
U
موجودی کالا ذخیره
stock
U
موجودی
stock
U
میله لنگر
stock
U
قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
stock
U
انبار
stock
U
ذخیره ذخیره کردن
stock
U
اماد ذخیره
stock
U
انباشته انباره
stock
U
سهم
stock
U
به موجودی افزودن
stock
U
ذخیره کردن
stock
U
جوراب ساق بلند
stock
U
عادی ازلحاظ مدل
stock
U
دسته چوب ماهیگیری
stock
U
موجودی انبار
stock
U
موجودی ذخیره
stock
U
ماده اولیه
stock
U
بدنه رنده
stock
U
دسته حدیده
stock
U
جامع نسب
stock
U
دودمان
stock
U
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock
U
مال التجاره
stock
U
درانبار
stock
U
سهام
stock
U
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stock
U
ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
stock
U
انبارکردن
stock
U
اماده
stock
U
ذخیره
stock-still
U
بی جنبش
stock
U
: مایه
stock
U
قنداق تفنگ
stock
U
ته ساقه
stock
U
تنه
stock
U
کنده
stock
U
موجودی موجودی کالا
stock
U
پایه دسته ریشه
stock
U
مواشی پیوندگیر
stock
U
نیا
stock
U
سهام سرمایه
stock
U
دم دست
stock-still
U
بی حرکت
stock
U
موجود
stock
U
:حاضر
stock level
U
سطح ذخیره انبار
stock record
U
سابقه موجودی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com