English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stepped up separation U حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stepped U پله دار
stepped-up U تسریع شده
stepped-up U تشدیدشده
He just stepped out. U او [مرد] همین الان رفت به بیرون.
stepped up U تسریع شده
stepped up U تشدیدشده
stepped drop U شیبشکن پلکانی
stepped flashing U درزپوش پلکانی
stepped motor U دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
stepped platform U صفحه پله دار
stepped thread U پیچ ناقص کولاس
goose-stepped U قدم اهسته
goose-stepped U رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
stepped lines U خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
She stepped on my foot . U پایم را لگه کرد
stepped fall U ابشار پلکانی
stepped thread U کولاس پیچی ناقص
The professor stepped into the classroom. U استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
separation U انفصال
separation U عمل جدا کردن
separation U متارکه
separation U جدائی
separation U جداکنی
separation U مستقل شدن یکانها
separation U از زیر امر خارج شدن
separation U تفکیک کردن
separation U جدا کردن
separation U جدا شدن
separation U تفکیک متارکه
separation U دوری
separation U فراق
separation U تفریق
separation U حکم تفرقه ابدان زوجین
separation U تجزیه
separation U تفکیک
separation U جدایی
separation U طبله جداشدگی
separation U جداسازی
altitude separation U حد سطوح مبنای ارتفاع
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
sieve separation U جداسازی دانه ها با الک
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
altitude separation U اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
color separation U تفکیک رنگ
dust separation U جداسازی گرد و غبار
frequency separation U جداسازی فرکانس
grade separation U تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
isotope separation U جداسازی ایزوتوپ
separation anxiety U اضطراب جدایی
separation factor U ضریب جداسازی
separation method U روش جداسازی
separation zone U منطقه حد
volatility separation U جداسازی از طریق فراریت
principle of separation of powers U اصل تفکیک قوا
launcher/satellite separation U جسمشماورماهوارهجدا
separation of interfering substances U جدا کردن اجسام مزاحم
separation of ownership and control U جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com