English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stationed U ایستگاه
stationed U جایگاه
stationed U مرکز
stationed U جا درحال سکون
stationed U وقفه
stationed U سکون پاتوق
stationed U ایستگاه اتوبوس وغیره
stationed U توقفگاه نظامیان وامثال ان
stationed U موقعیت اجتماعی وضع
stationed U رتبه
stationed U مقام مستقرکردن
stationed U درپست معینی گذاردن
stationed U پست
stationed U محل
stationed U پاسگاه
stationed U محل ماموریت
stationed U مستقرکردن
stationed U استقرار یافتن
stationed U پایگاه
stationed U محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
stationed U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
stationed U نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
stationed U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
stationed U یا مقصد استفاده میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com