English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
special libraries association U انجمن کتابخانههای مخصوص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
libraries U شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
libraries U کتابخانه
libraries U زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
libraries U تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
libraries U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
libraries U و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
libraries U 1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند
libraries U تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
libraries U مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
libraries U مجموعه فایل ها
libraries U متن ها
libraries U کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
libraries U برنامه دان مجموع برنامه ها
libraries U قرائتخانه کتابفروشی
lending libraries U کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
association U امیزش
association U همباش
association U انجمن
association U معاشرت اتحاد
association U پیوستگی
association U تداعی معانی تجمع
association U وابستگی وابسته سازی
association U تداعی
association U هم خوانی
association U شرکت
association U اجتماع
association U تجمع
association U پیوند ارتباط
association time U زمان تداعی
association test U ازمون تداعی
association school U مکتب تداعی
association psychology U روانشناسی تداعی گرا
association pathway U گذرگاه ارتباطی
association of ideas U تداعی معانی
association of ideas U تداعی اندیشه ها
association neuron U نورون ارتباطی
association method U روش تداعی
association nuclei U هستههای ارتباطی
backward association U تداعی وارونه
free association U تداعی ازاد
forward association U تداعی رو به جلو
memorandum of association U اساسنامه شرکت
memorandum of association U شرکتنامه تجاری
producers association U انجمن تولید کنندگان
memorandom of association U اساسنامه شرکت
clang association U تداعی اوایی
bar association U کانون وکلا
bar association U کانون وکلا دادگستری
association football U اتحادیه فوتبال
association croquet U مسابقه بین دو تیم یا دو نفر در زمینی بطول 53 متر و عرض 62متر با 6 دروازه و یک میله عمودی
association croquet U کروکه انگلیسی
artieles of association U شرکت ناور
articles of association U اساسنامه
article of association U اساسنامه شرکت
argument association U وابسته سازی نشانوند
housing association U انجمنخانهیابیبهقیمتنازلتر
trade association U انجمن صنفی
trade association U تشکیلات صنفی
residents' association U انجمنشورایمحل
association areas U مناطق ارتباطی
association by contiguity U تداعی از راه مجاورت
association coefficient U ضریب ارتباط
association cortex U قشر تداعی
association for computers and humanities U یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
frontal association area U منطقه ارتباطی پیشانی
word association test U ازمون تداعی واژه ها
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
association for women in computing U سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
savings and loan association U صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
association for women in computing U متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
association in information systems U professionals
association in information systems U انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
parent-teacher association U انجمناولیاومربیان
international air transport association U اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
national computer graphics association U انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
european free trade association U A .T.F.E
e f t a (european free trade association U سویس نروژ
data processing management association U انجمن مدیریت پردازش داده
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
e f t a (european free trade association U فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
e f t a (european free trade association U اتریش
e f t a (european free trade association U پرتقال دانمارک
e f t a (european free trade association U سوئد
special <adj.> U ویژه
special <adj.> U علاوه
special <adj.> U اضافه
special <adj.> U خاص
special U سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
special U حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
special U خاص
special U مخصوص
special U آنچه متفاوت یا غیر عادی است
special U ویژه
special U مخصوصا
special U استثنایی
special U مخصوص خاص
special U حرف غیر عادی در یک نوشتار
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
special verdict U رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
special troops U یکانهای مخصوص
special tribunal U دادگاه اختصاصی
special team U تیم ذخیره ها
special symbol U نماد خاص
special purpose U تک منظوره
special symbol U نماد ویژه
special registrant U دفتر ثبت نام مخصوص
special relativity U نسبیت خصوصی
special school U اموزشگاه استثنایی
special services U خدمات مخصوص
special services U یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
as a special exception <adv.> U بطور استثناء
special session U جلسه مخصوص
special sheaf U مروحه مخصوص
special staff U ستاد تخصصی
special staff U ستاداختصاصی
special verdict U تصمیم ویژه
special vertict U رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
Do you have any special rates? U آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
a special menu U صورت غذای مخصوص
Are there any special fares? U آیا قیمت ارزانتر هم دارید؟
special forces U نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
special session U نشست ویژه
special session U نشست فوق العاده
special effect U جلوههایویژه
Special Branch U سازمانپلیسبریتانیا
special weapons U جنگ افزار مخصوص
special weapons U جنگ افزارهای ویژه
special effects U جلوههای ویژه
special effects U تروکاژ
special session U جلسه فوق العاده
special mark U علامتمخصوص
special administration U اداره قسمت خاصی از ترکه
as a special exception <adv.> U استثنأ
special drawing right U حق برداشت مخصوص
special case U مورد ویژه
special case U مورد خاص یااستثنایی
special character U ویژه
special character U دخشه ویژه
special character U علامت ویژه کاراکتر مخصوص
special contracts U عقود معینه
special contracts U منظور عقودی هستند که نام و صیغه خاص و شرایط ویژه دارند
special corrections U تصحیحات مخصوص
special damage U خسارت مخصوص
special degration U نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
special bastard U هر گاه پدر ومادر طفلی که حرامزاده بوده بعدا" ازدواج کنند نسب اوصحیح خواهد بود
special bastard U حرامزاده ویژه
special area U منطقه پرواز مخصوص
extra special U مخصوص
extra special U ویژه
Paste Special U درج یک شی خاص
Paste Special U در یک متن
extra special U فوق العاده
special delivery U پست سفارشی
special ability U توانایی اختصاصی
special agent U وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
special agreement U قرارداد ویژه
special ammunition U مهمات مخصوص یا ویژه
special deposits U سپردههای ویژه
special drawing right U حق برداشت ویژه
special party U گروه ویژه
special pleader U متخصص تهیه لوایح دفاعی
special plea U دفاع خاص
special jury U هیئت منصفه مخصوص
special majority U اکثریت خاص
special olympics U المپیک افراد استثنایی
special passport U پاسپورت مخصوص
special passport U پاسپورت ویژه
special operations U عملیات مخصوص یا ویژه
special pleading U علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
special property U مالکیت خاص
special purpose U خاص منظوره
special character U دخشه
special duty U کار ویژه
special education U اموزش و پرورش استثنایی
special forces U نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
special handling U ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
special purpose U یک منظوره
special acceptance of a bill of U قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
special purpose computer U کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
special weight race U مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
I must make a special note of that. U من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
special drawing rights U حق برداشت ویژه
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
special drawing rights U این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
special interest group U که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
special theory of relativity U نظریه نسبیت خصوصی
special interest group U گروه
special purpose programming language U زبان برنامه نویسی تک منظوره
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Every man is made for a special job. <proverb> U هر کس را بهر کارى ساختند .
digital video special effects U نمایشمخصوصعددیعوامل
extra special flexible wire rope U طناب فولادی ویژه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com