Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
soft shell clam
U
صدفپوستنازک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hard shell clam
U
پوستسختصدف
soft shell
U
دارای پوسته ترد وشکننده
soft shell
U
نرم پوسته
soft shell
U
حلزون دارای صدف نرم
soft shell
U
دارای عقیده معتدل
clam up
<idiom>
U
قطع کردن حرف
clam
U
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
clam
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clam cleat
U
گیرهمارپیچ
razor clam
U
صدفلبهتیز
littleneck clam
U
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
hard clam
U
حلزون دارای کفههای صدفی سخت
shell
U
ساچمه وچاشنی
shell
U
سبوس گیری کردن
shell
U
پوست کندن از مغز میوه را دراوردن
shell
U
فشنگ
shell
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell
U
جعبه حاوی باروت
shell
U
پوکه
shell
U
قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shell
U
پوسته
shell
U
لایه
shell
U
توده
shell
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell out
U
پرداختن
shell out
U
خارج شدن به سیستم عامل وقتی که برنامه اصلی هنوز در حافظه است , پس کاربر به برنامه برمی گردد
shell out
U
هزینه چیزی را قبول کردن
shell off
U
با نارنجک مورد حمله قراردادن
to shell off
U
ورقه ورقه شدن ورامدن
shell
U
برنامه خروج موقت
shell
U
برنامه واسطه
shell
U
صدف
shell
U
زرهی پوشش
shell off
U
گلوله باران کردن
shell
U
قشر زمین
shell
U
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shell
U
پوست تخم مرغ
in one's shell
<idiom>
U
صرف نظر کردن،بی صدا
out of one's shell
<idiom>
U
گفتگو دوستانه
shell
U
پوکه فشنگ
shell
U
پوست فندق وغیره
shell
U
پوست
shell
U
کالبد
shell
U
گلوله توپ
shell
U
جلد
shell
U
عامل محافظ حفاظ
shell
U
قشر
shell
U
بدنه ساختمان
fixed shell
U
گلوله متصل
piercing shell
U
گلوله ثاقب
energy shell
U
پوسته انرژی
energy shell
U
لایه انرژی
electron shell
U
پوسته الکترون
ear shell
U
گوشک ماهی
egg shell
U
نازک
egg shell
U
پوست تخم
egg shell
U
مانندپوست تخم مرغ
the shell of a mollusk
U
صدف
cooling shell
U
قشر سرد کننده
cooling shell
U
پوسته سردکننده
cupola shell
U
پوسته کوپل
shell fragments
U
بسک گلوله
downstream shell
U
پشته پایاب
downstream shell
U
توده پایاب خاکریز پایاب
downstream shell
U
خاک پایین دست
cockle shell
U
یکجورصدف
cockle shell
U
کرجی کوچک
pearl shell
U
صدف
shell fish
U
جانور صدف
shell formwork
U
قالب بندی غلافی
shell fish
U
ماهی صدف
shell back
U
دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
shell bean
U
لوبیایی که مغز ان خوراکی است
shell bean
U
دانه مغذی لوبیا
inner shell electron
U
الکترون درونی
illuminating shell
U
گلوله روشن کننده
illuminating shell
U
گلوله منور
shell bit
U
مته گلویی
hard shell
U
متعصب
hard shell
U
کاسه دار
hard shell
U
سخت پوست
shell bit
U
مته قاشقی
valence shell
U
پوسته والانس
furnace shell
U
قشر یا پوسته کوره
furnace shell
U
جدارکوره
valence shell
U
لایه والانس
outer shell
U
پوسته والانس
outer shell
U
لایه والانس
magnetic shell
U
زرورق مغناطیسی
gas shell
U
گلوله دودانگیز
shell casting
U
ریخته گری پوستهای
hard shell
U
سخت
cartridge shell
U
بدنه پوکه
shell shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
ventus's shell
U
کس گربه
shell-shocked
U
موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
tortoise shell
U
پوست ابرهای لاک پشت دریایی
the shell of an egg
U
پوست تخم مرغ
star shell
U
گلوله منور
star shell
U
گلوله نورافشان
tracer shell
U
گلوله رسام
shrapnel shell
U
گلوله انفجاری
head shell
U
حافظسر
inner door shell
U
پوستداخلیدر
lower shell
U
قشرتحتانی
shell shock
U
روان رنجوری جنگ
shell-shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock
U
روان رنجوری جنگ
The shell does not always contain a pearl.
<proverb>
U
همیشه در صدف گوهر نباشد .
To come out of oness shell.
U
از جلد ( لاک ) خود در آمدن
shell suit
U
نوعیکتوشلوارغیرمعمولی-شلوولباجنسدرخشندهوبراقوسبک
upper shell
U
قشررویه
shell membrane
U
پوستغشا
shell wave
U
صدای زوزه گلوله
shell transformer
U
مبدل جوشن دار
shell mould
U
قالب گرفتن پوستهای
shell limestone
U
اهک صدفدار
shell lime
U
سنگ اهک صدفی
shell jacket
U
بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
shell game
U
قمار با گردو
shell game
U
گردو بازی
shell fragments
U
قطعات گلوله
band shell
U
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
cartridge shell
U
بدنه پوکه فشنگ
shell pink
U
رنگ قرمز مایل به زرد
shell proof
U
ضد گلوله
shell proof
U
مقاوم در مقابل گلوله
shell structure
U
ساختارپوستهای
shell structure
U
ساختار لایهای
shell sort
U
الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
shell room
U
انبار گلوله
shell room
U
انبار مهمات ناو
shell roof
U
بام پوستهای
shell proof
U
ضد نفوذ گلوله
soft
<adj.>
U
نرم وقابل انعطاف
soft to the f.
U
نرم
soft
<adj.>
U
نرم
soft
<adj.>
U
لطیف
soft
<adj.>
U
ملایم
soft
U
سبک شیرین
soft
U
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft
U
خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
soft
U
متن روی صفحه
soft
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
soft
U
توپ کم جان
soft
U
ضعیف
soft
U
نیمبند
soft
U
گوارا
soft
U
نیم بند
soft
U
عسلی
soft
U
مهربان نازک
soft
U
ملایم
soft
U
لطیف
soft
U
نرم
soft
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
it is too soft
U
پر نرم است
soft
U
صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
soft
U
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
soft
U
کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
soft
U
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
soft
U
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
high explosive shell
U
گلوله محترقه شدید
outer shell electron
U
الکترون رسانایی
half shell mold
U
قالب نیم پوسته
outer shell electron
U
الکترون بیرونی
shell molding process
U
فرایند قالب گیری پوستهای
outer shell electron
U
الکترون لایه بیرونی
double shell constraction
U
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
shell molding machine
U
دستگاه قالب گیری پوستهای
shell moulded casting
U
قطعه ریختگی قالب گیری پوستهای
soft drinks
U
نوشیدنی غیر الکلی
soft drink
U
شربت
soft drink
U
نوشابه
soft sell
U
بانرمی وملایمت بفروش رساندن
soft drink
U
نوشیدنی غیر الکلی
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft drinks
U
نوشابه
soft drinks
U
شربت
soft touch
U
آدمی که سختگیر نیست و میشود زود از او پول قرض کرد
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
fail soft
U
تخریب
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft soap
U
چاپلوسی
soft soap
U
چاپلوسی کردن تملق
soft-soap
U
چاپلوسی
soft technology
U
تکنولوژی نرم
soft valve
U
شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
soft tooling
U
ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
soft-soaped
U
چاپلوسی کردن تملق
soft water
U
اب سبک
soft start
U
راه اندازی نرم
soft start
U
اغاز نرم
soft water
U
اب خوشگوار
soft wood
U
چوب نرم
soft x rays
U
پرتو ایکس کم نفوذ
soft x rays
U
پرتوایکس نرم
soft-soaped
U
چاپلوسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com