Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
society for computer simulation
U
انجمن شبیه سازی کامپیوتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
computer simulation
U
کامپیوتری
computer simulation
U
شبیه سازی کامپیوتری
computer simulation
U
شبیه سازی
society for computer medicine
U
انجمن پزشکی کامپیوتر
simulation
U
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
simulation
U
شبیه سازی
simulation
U
همانند سازی
simulation
U
فاهر سازی
simulation
U
تشبیه
simulation
U
تقلید تمارض
simulation
U
همانندسازی
simulation
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation
U
وانمود تظاهر
world simulation
U
همانندسازی جهانی
simulation language
U
زبان شبیه سازی
dynamic simulation language
U
زبان شبیه سازی پویا
society
U
نظام اجتماعی گروه
society
U
جمعیت
society
U
معاشرت
society
U
شرکت حشر ونشر
society
U
اشتراک مساعی
society
U
انسگان
society
U
جامعه
society
U
شرکت کمیته
society
U
اجتماع
society
U
جامعه اجتماع
society
U
انجمن
society
U
مجمع
throwaway society
U
جامعه مسرف
classless society
U
جامعه بی طبقه
withdrawal from society
U
اعتکاف
nonliterate society
U
جامعه نانویسا
benefits society
U
انجمن خیریه
atomistic society
U
واحدهای کوچک تولیدی
atomistic society
U
جامعه ذرهای
building society
U
شرکتوام دهندهمسکن
co-operative society
U
موسسهعام المنفعه
A classless society.
U
جامعه بی طبقه
The various strata of society.
U
طبقات مختلف اجتماع
closed society
U
جامعه بسته
cooperative society
U
شرکت تعاونی
the society is like a vortex
U
جامعه مانندگردابی است
mass society
U
جامعه انبوهیده
egalitarian society
U
جامعه تساوی طلب
secret society
U
انجمن سری
primitive society
U
جامعه ابتدایی
preliterate society
U
جامعه نانویسا
inert society
U
جامعه بیهوده
join a society
U
عضو انجمنی شدن
law society
U
کانون وکلا
transitory society
U
جامعه انتقالی
Every individual in the society should . . .
U
هر فردی درجامعه با ید ...
affluent society
U
جامعه ثروتمند
affluent society
U
جامعه رفاه
friendly society
U
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
affluent society
U
جامعه مصرفی
affluent society
U
جامعه مرفه
society of certified processors
U
سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
to live at the expense of society
U
بار دیگران شدن
word processing society
U
انجمن پردازش کلمه
to live at the expense of society
U
روی دوش جامعه زندگی
iranian physical society
U
انجمن فیزیک ایران
canadian information processing society
U
انجمن کانادایی پردازش اطلاعات
To rub shoulders with people of high society. Tobecome prominent.
U
سری توی سرها درآوردن
computer
U
رایانه
computer
U
اکامپیوتر
computer
U
ماشین حساب کامپیوتر
computer
U
ماشین حساب
computer
U
ماشین الکترونیکی
computer
U
ماشین متفکر
computer
U
حسابگر الکترونی
computer
U
کامپیوتر
computer
U
شمارنده
My Computer
U
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
digital computer
U
کامپیوتردیجیتال
hybrid computer
U
کامپیوترترکیبی
human computer
U
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
guest computer
U
کامپیوتر مهمان
mainframe computer
U
مانند تعداد عملوند همزمان
mainframe computer
U
سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
hybrid computer
U
کامپیوتر دو رگه
computer system
U
سیستم کامپیوتری
infected computer
U
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
ibm computer
U
کامپیوتر ای بی ام
independent computer
U
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
incremental computer
U
کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer
U
وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
ibm computer
U
ماشین حساب ای بی ام
laptop computer
U
کامپیوتر دستی یا کیفی
mainframe computer
U
استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
four address computer
U
کامپیوتر چهار نشانی
flight computer
U
کامپیوتر پرواز
desktop computer
U
کامپیوتر رومیزی
dedicated computer
U
کامپیوتر اختصاصی
control computer
U
کامپیوتر کنترل
computer user
U
استفاده کننده کامپیوتر
computer word
U
کلمه کامپیوتری
computer vendor
U
فروشنده کامپیوتر
computer utility
U
خدمات کامپیوتری
computer utility
U
سودمندی کامپیوتر
computer time
U
وقت کامپیوتر
digital computer
U
کامپیوتر عددی
first generation computer
U
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
electronic computer
U
کامپیوتر الکترونیکی
duplex computer
U
کامپیوتر مضاعف
digital computer
U
کامپیوتر رقمی
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
digital computer
U
کامپیوتر دیجیتالی
digital computer
U
کامپیوتر
computer typesetting
U
حروف چینی کامپیوتری
microprogrammable computer
U
کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
computer memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
three address computer
U
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
target computer
U
کامپیوتر هدف
talking computer
U
کامپیوتر سخنگو
synchronous computer
U
کامپیوترهمزمان
synchronous computer
U
کامپیوتر همگام
stand alone computer
U
کامپیوتر مستقل
source computer
U
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer
U
کامپیوتر منبع
slave computer
U
کامپیوتر برده
transportable computer
U
پس و پیش کردن
two address computer
U
کامپیوتر دو ادرسه
two address computer
U
کامپیوتربا دو نشانی
computer memory
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
a stand-alone computer
U
یک رایانه مستقل
There's a jinx on this computer.
U
این رایانه جادو شده.
computer table
U
میزکامپیوتر
micro-computer
U
ریزکامپیوتر
micro-computer
U
ریزرایانه
micro-computer
U
خرد کامپیوتر
virtual computer
U
کامپیوتر مجازی
sequential computer
U
کامپیوتر ترتیبی
serial computer
U
کامپیوترنوبتی
serial computer
U
کامپیوتر سری
one address computer
U
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer
U
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
on board computer
U
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer
U
کامپیوتر اداری
object computer
U
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer
U
کامپیوتر مقصود
notebook computer
U
یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
notebook computer
U
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer
U
کامپیوتر کوچک قابل حمل
nonesequential computer
U
کامپیوتر غیر ترتیبی
network computer
U
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
one address computer
U
کامپیوتر یک نشانی
one address computer
U
کامپیوتریک ادرسه
one chip computer
U
کامپیوتر یک تراشهای
serial computer
U
کامپیوتر نوبتی
self adapting computer
U
کامپیوتر خود وفق
second generation computer
U
کامپیوتر نسل دوم
satellite computer
U
کامپیوتر ماهوارهای
ruggedized computer
U
کامپیوتر بادوام
programmed computer
U
کامپیوتر برنامه ریزی شده
portable computer
U
کامپیوتر قابل حمل
pocket computer
U
کامپیوتر جیبی
parallel computer
U
کامپیوتر موازی
multiaccess computer
U
کامپیوتر با دسترسی چند گانه
computer store
U
فروشگاه کامپیوتر
computer literacy
U
دانش کامپیوتر
briefcase computer
U
کامپیوتر چمدانی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
computer graphics
U
نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer graphics
U
نگاره سازی کامپیوتری
computer graphicist
U
گرافیست کامپیوتری
computer generations
U
نسلهای کامپیوتر
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer game
U
بازی کامپیوتری
computer flicks
U
فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
board computer
U
یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
computer instruction
U
دستورالعمل کامپیوتر
computer literacy
U
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
computer letter
U
حرف کامپیوتری
computer language
U
زبان کامپیوتر
computer language
U
زبان کامپیوتری
computer industry
U
صنعت کامپیوتر
computer jargon
U
لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
asynchronous computer
U
کامپیوتر ناهنگام
asynchronous computer
U
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous computer
U
کامپیوتر غیرهمزمان
automatic computer
U
کامپیوتر خودکار
computer family
U
خانواده کامپیوتر
computer animation
U
ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
computer center
U
مرکز کامپیوتر
computer camp
U
اردوی کامپیوتر
computer animation
U
تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
computer based
U
بر مبنای کامپیوتر
computer awarness
U
دانش کامپیوتر
computer architect
U
معمار کامپیوتر
computer architecture
U
معماری کامپیوتر
computer art
U
هنر کامپیوتر
computer circuits
U
مدارهای کامپیوتری
computer classifications
U
طبقه بندی کامپیوتر
computer assisted
U
بکمک کامپیوتر
computer engineering
U
مهندسی کامپیوتر
computer engineer
U
مهندس کامپیوتر
computer enclosure
U
محفظه کامپیوتر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com