Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sensory handicap
U
معلولیت حسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
handicap
U
امتیاز به طرف ضعیف دربازی
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicap
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap
U
معلولیت
handicap
U
نقص
handicap
U
مانع
handicap
U
امتیاز دادن اشکال
handicap
U
اوانس
handicap spot
U
مهرهتعادلی
physical handicap
U
معلولیت جسمانی
perceptual handicap
U
ناتوانی ذهنی
highweight handicap
U
مسابقه اسبدوانی با امتیازمتفاوت وزن
free handicap
U
مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
handicap stake
U
مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
experimental free handicap
U
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
sensory
U
وابسته به مرکز احساس حساس
sensory
U
حسی
sensory receptor
U
گیرنهحسی
sensory impulse
U
ضربهحسی
sensory root
U
ریشهحسی
sensory neuron
U
نورون حسی
sensory nerves
U
اعصاب حساسه
sensory nerves
U
پیهای حساس
sensory nerve
U
عصب حسی
sensory organization
U
سازمان حسی
sensory field
U
میدان حسی
sensory feedback
U
پسخوراند حسی
sensory acuity
U
تیز حسی
sensory adaptation
U
انطباق حسی
sensory aphasia
U
زبان پریشی حسی
sensory apraxia
U
کنش پریشی حسی
sensory cortex
U
قشر حسی مخ
sensory deprivation
U
محرومیت حسی
sensory discrimination
U
تمیز حسی
sensory discrimination
U
افتراق حسی
Poor eyesight is a handicap to a scientists progress .
U
ضعف بینایی مانع پیشرفت یک دانشمند است
primary sensory area
U
ناحیه حسی نخستین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com