Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
semiconductor device
U
دستگاه نیمه هادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intrinsic semiconductor
U
نیمرسانای ذاتی
semiconductor diode
U
دیود
semiconductor diode
U
دو قطبی نیم رسانا
semiconductor memory
U
حافظه نیمه هادی
semiconductor memory
U
حافظه نیمه رسانا
semiconductor storage
U
حافظه نیمه هادی
semiconductor laser
U
لیزر نیم رسانا
[فیزیک]
n type semiconductor
U
نیمه هادی نوع N
intrinsic semiconductor
U
نیم رسانای ذاتی
p type semiconductor
U
نیمه هادی نوع "پی "
extrinsic semiconductor
U
نیم رسانای غیرذاتی
mixed semiconductor
U
نیمرسانای مخلوط
ionic semiconductor
U
نیمرسانای یونی
low gap semiconductor
U
نیمه هادی با فاصله انرژی کوچک
metal oxide semiconductor
U
طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n
metal oxide semiconductor
U
روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
integrate semiconductor circuit
U
مدار نیمه هادی مجتمع
metallic oxide semiconductor
U
نیمه هادی اکسید فلزی
complementary metal oxide semiconductor
U
طرح مدار پیچیده و روش ساخت
complementary metal oxide semiconductor
U
نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
device
U
دستگاه
device name
U
نام دستگاه
I/O device
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
v , device
U
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device
U
دستگاه اسباب وسیله
device
U
ماشین یا وسیله کارا
device
U
شیوه
device
U
اپارات
device
U
تجهیزات
device
U
ابزار
device
U
حیله
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device
U
الت
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
U
فزاره
device
U
چاشنی
device
U
تمهید
device
U
اختراع
device
U
شعار دستگاه
device
U
اسباب
device
U
وسیله
device
U
ضامن
device
U
عامل
device
U
خارضامن
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
U
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device
U
اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device
U
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device
U
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device
U
وسیله جانبی
device
U
PRN برای پورت چاپگر
device
U
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device
U
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device
U
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device
U
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device
U
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device
U
وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device
U
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
point device
U
کاملا راست
passive device
U
دستگاه منفعل
peripheral device
U
دستگاه جنبی
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
picking device
U
دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
point device
U
بسیار درست
overload device
U
فیوز گرمایی
overcurrent device
U
دستگاه حفافت
logic device
U
دستگاه منطقی
mapping device
U
دستگاه نگاشت
MCI device
U
وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
measuring device
U
تجهیزات اندازه گیری
storage device
U
دستگاه ذخیره
lifting device
U
ابزار بالا بر
microcoding device
U
دستگاه ریزبرنامه نویسی
synchronous device
U
دستگاه همزمان
nonohmic device
U
دستگاه غیر اهمی
output device
U
دستگاه خروجی
point device
U
بی عیب
pointing device
U
وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
spooling device
U
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
storage device
U
دستگاه انبارش
To take someone in . to device ( fool ) someone .
U
کسی را گول زدن
storage device
U
دستگاه ذخیره سازی
storage device
U
انباره
storage device
U
دستگاه انباره
switching device
U
تجهیزات سوئیچینگ
symbolic device
U
دستگاه سمبلیک
synchronous device
U
دستگاه همگام
So dont try to device yourself .
U
سعی نکن خودت را گول بزنی
timing device
U
ساعتی
fastening device
U
پوچگیره
locking device
U
ابزار
warning device
U
وسیلههشدار
sighting device
U
دوربین دستگاه نشانه روی
sighting device
U
وسیله نشانه روی
pointing device
U
دستگاه اشاره گر
pressure device
U
ماسوره فشاری
pressure device
U
عامل فشاری مین
pull device
U
ماسوره کشش مین
pull device
U
عامل کششی
safety device
U
دستگاه ضامن
safety device
U
ضامن
safety device
U
خارضامن
military device
U
اسباب ارتشی
send only device
U
دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
sequential device
U
دستگاه ترتیبی
physical device
U
ابزار مادی
timing device
U
وسیله
antirecovery device
U
ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
device dependent
U
وابسته به دستگاه
device driver
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver
U
محرک دستگاه
device flag
U
پرچم دستگاه
bistable device
U
دستگاه دوپایا
device handler
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device independence
U
مستقل از دستگاه
device independence
U
استقلال دستگاه
antifriction device
U
وسیله ضد اصطکاک
binary device
U
دستگاه دو حالته
device code
U
کد دستگاه
antifriction device
U
مکانیسم ضد اصطکاک
device cluster
U
گروه دستگاه
asynchronous device
U
دستگاه غیرهمزمان
combination device
U
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
communication device
U
دستگاه ارتباطی
antisweep device
U
ضامن ضد مین روبی
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
antisweep device
U
ضامن ضد جمع اوری مین
antiwatching device
U
ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
electroreceptive device
U
وسیله برقی
antiwithdrawal device
U
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
asynchronous device
U
دستگاه ناهمگام
antilift device
U
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
dedicated device
U
دستگاه اختصاصی
device number
U
شماره دستگاه
device status
U
وضعیت دستگاه
bending device
U
کج گیر
gripping device
U
متعلقات گیره و بست
audio device
U
دستگاه سمعی
device driver
U
برنامه راه اندازی دستگاه
analog device
U
دستگاه قیاسی
ignition device
U
وسیله احتراق
illuminating device
U
تجهیزات روشنایی
active device
U
دستگاه کنشی
active device
U
دستگاه فعال
input device
U
دستگاه ورودی
clamping device
U
وسایل قید و بست
analog device
U
دستگاه انالوگ
anticountermining device
U
وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
discrete device
U
دستگاه گسسته
display device
U
دستگاه نمایش
drawing device
U
دستگاه ترسیمه
dressing device
U
دستگاه مستقیم کنی
auctioneering device
U
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
firing device
U
ماسوره مین
firing device
U
عامل منفجرکننده
firing device
U
ماسوره
homing device
U
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
automatic steering device
U
سکان خودکار
peripheral device port
U
قسمتاصلیتنظیماتمحیط
slat tilt device
U
وسیلهسرازیریمیله
audio response device
U
دستگاه جواب دهنده سمعی
metal detection device
U
دستگاه فلزیاب
safety locking device
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
anti interference device
U
دستگاه ضد تداخل
acoustic resonance device
U
دستگاه همنوایی صوتی
input/output device
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
output
[of a circuit or device]
U
خروجی
[مهندسی برق]
[الکترونیک]
metal detecting device
U
دستگاه فلزیاب
coupling guide device
U
دستگاهحافظاتصال
ingot conveying device
U
تجهیزات انتقال شمش
data entry device
U
دستگاه داده دهی
data preparation device
U
دستگاه اماده سازی داده
data storage device
U
دستگاه ذخیره داده
secondary storage device
U
دستگاه حافظه ثانوی
positional protection device
U
دستگاه حفافت درگاه
pipe bending device
U
لوله خمکن
input output device
U
دستگاه ورودی و خروجی
optical recognition device
U
دستگاه تشخیص نوری
firing pressure device
U
ماسوره فشاری مین
graphic input device
U
دستگاه ورودی گرافیکی
graphic output device
U
دستگاه خروجی گرافیکی
head cleaning device
U
وسیله هد پاک کن
high lift device
U
وسایل برای زیاد
mass storage device
U
دستگاه انبوه ذخیره
installable device driver
U
درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
mass storage device
U
دستگاه تل انبارش
current consuming device
U
وسیله برقی
sequential access device
U
دستگاه با دستیابی ترتیبی
charge coupled device
U
دستگاه توام با بار
charge coupled device
U
دستگاه بار جفت شده
cartridge actuated device
U
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
ten year device
وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
time delay device
U
دستگاه تاخیردار
unit record device
U
دستگاه ضبط واحد
voice operated device
U
دستگاه با کار افت صدایی
air navigation device
U
دستگاههدایتهوایی
anti-skating device
U
دستگاهضدلفزش
charge coupled device
U
اسباب تزویج علامت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com