English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 15 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
self-aligning <adj.> U خود تنظیمگر [مهندسی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aligning U دریک ردیف قرار گرفتن
aligning U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligning U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning U به خط کردن
aligning U تنظیم کردن تطبیق کردن
aligning U میزان کردن
aligning U بصف کردن
aligning U درصف امدن
aligning U ردیف کردن
aligning U هم تراز کردن
aligning edge U لبه هم تراز
aligning tool U اچار
aligning tool U رادیو
aligning edge U لبه سیستم تشخیص حرف برای محل دهی به متن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com