Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
self synchronous devices
U
دستگاههای همگرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
devices
U
PRN برای پورت چاپگر
devices
U
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
devices
U
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
devices
U
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
devices
U
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
devices
U
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
devices
U
وسیله جانبی
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices
U
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
devices
U
اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
devices
U
دستگاه
devices
U
ماشین یا وسیله کارا
devices
U
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
devices
U
وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
devices
U
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
devices
U
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
devices
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices
U
ضامن
devices
U
وسیله
devices
U
ابزار
devices
U
اسباب
devices
U
شعار دستگاه
devices
U
اختراع
devices
U
تمهید
devices
U
شیوه
devices
U
عامل
devices
U
خارضامن
devices
U
حیله
devices
U
الت
devices
U
دستگاه اسباب وسیله
devices
U
تجهیزات
devices
U
اپارات
devices
U
فزاره
devices
U
چاشنی
photoelectric devices
U
دستگاههای فتوالکتریکی
output devices
U
شیوههایتولید
communication devices
U
ماشینمرتبط
thermal devices
U
ابزارهای حرارتی
clustered devices
U
دستگاههای گروهی
input devices
U
ابزارخروجی
synchronous
U
. شبکه ارتباطی که در آن تمام عملیات شبکه با یک سیگنال زمان بندی کنترل میشود
synchronous
U
فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
synchronous
U
حرف ارسالی با DTE برای اطمینان از همانی صحیح وقتی هیچ حرف دیگر ارسال نشده است
synchronous
U
حالت سیستمم که عملیات و رویدادها با سیگنال ساعت همان شده است
synchronous
U
شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
synchronous
U
سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند
synchronous
U
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
synchronous
U
آنچه همان با دیگری اجرا شود.
synchronous
U
پروتکل ارسال داده که در lsnal معماری شبکه سیستم IBM استفاده میشود و نحوه ارسال داده سنکرون را بیان میکند
synchronous
U
همگاه واقع شونده بطور هم زمان
synchronous
U
همگام
synchronous
U
هم زمان
synchronous
U
همزمان
synchronous
U
کامپیوتری که در آن هر عمل در هنگام ورود پاس ساعت انجام میشود
synchronous
U
سنکرون
synchronous
U
سیستم پنهان ثانویه سریع در بسیاری از کامپیوترها که از نقط ه پردازنده pentium استفاده میکند
synchronous
U
هماهنگ
safety locking devices
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
data storage devices
U
ابزارذخیرهاطلاعات
labor saving devices
U
ابزارهای کاراندوز
selsyn devices synchro
U
دستگاههای همگرد
synchronous machine
U
ماشین همزمان
synchronous system
U
سیستم همگام
synchronous speed
U
سرعت همزمان
synchronous sight
U
دوربین نافم سیستم پرتاب بمب
synchronous reactance
U
راکتانس همزمان
synchronous operation
U
عملیات همزمان
synchronous operation
U
عمل همگام
synchronous telegraphy
U
تلگراف همزمان
synchronous timer
U
تایمر سنکرون
synchronous transmission
U
مخابره همگام
synchronous transmission
U
انتقال همزمان
synchronous vibrator
U
لرزه گر همزمان
synchronous alternator
U
مولد جریان متناوب سنکرون
synchronous admittance
U
گذرایی همزمان
synchronous transmission
U
مخابره همزمان
synchronous network
U
شبکه همزمان
synchronous multiplexor
U
تسهیم کننده همگام
synchronous device
U
دستگاه همگام
synchronous communication
U
ارتباط همزمان
synchronous converter
U
تبدیلگر دو جانبه
synchronous generator
U
مولد همزمان
synchronous condenser
U
خازن همزمان
synchronous computer
U
کامپیوترهمزمان
synchronous computer
U
کامپیوتر همگام
synchronous device
U
دستگاه همزمان
synchronous material
U
ماده مصنوعی
synchronous generator
U
ژنراتور سنکرون
synchronous impedance
U
ناگذرایی همزمان
synchronous machine
U
ماشین همگام
synchronous circuit
U
مدار همگام
synchronous motor
U
موتور سنکرون
synchronous motor
U
موتور همزمان
binary synchronous communication
U
ارتباطات همزمان دودویی
synchronous phase advance
U
خازن همزمان
three phase synchronous motor
U
موتور سنکرون سه فاز
inductor type synchronous generator
U
ژنراتور مولدسنکرون نوع اندوکتور
inductor type synchronous generator
U
توربوژنراتور
synchronous time division multiplexing
U
تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
synchronous data link control
U
کنترل پیوند دادهای همگام
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com