Perdic | sea borne commerce | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 28 (2 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	sea borne commerce U	بازرگانی دردریا

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	It was borne in on him. U	برای او [مرد] جا افتاد.
	It was borne in on him. U	برای او [مرد] واضح شد.
	borne U	تحمل کرده یاشده
	borne U	اسم مفعول فعل bear
	wind borne U	باد اورده
	water borne U	حمل شده در روی اب
	water-borne U	حمل شده در روی اب
	water-borne U	حمل شده از راه دریا
	water borne U	حمل شده از راه دریا
	rail borne vehicle U	وسیله نقلیهای که روی ریل حرکت میکند
	sea borne goods U	کالای حمل شده بوسیله دریا
	commerce U	تجارت
	commerce U	بازرگانی
	commerce U	معاشرت تجارت کردن
	It is both pilgrimage and commerce. <proverb> U	هم زیارت است هم تجارت .
	register of commerce U	دفتر ثبت تجارتی
	maritime commerce U	بازرگانی دریایی
	interstate commerce U	بازرگانی در میان ایالتهای یک کشور
	chamber of commerce U	اطاق بازرگانی
	chamber of commerce U	اطاق تجارت
	chamber of commerce U	اتاق بازرگانی
	chamber of commerce U	اتاق تجارت
	chamber of commerce U	اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
	instrument of commerce U	سند تجاری
	internal commerce U	تجارت داخلی
	international chamber of commerce U	اتاق بازرگانی بین المللی
	interstate commerce commission U	کمیسیون تجارت بین ایالات

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy