English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
script assistant معاون برنامه نویسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
script U متن سند
script U دستخط
script U متن نمایشنامه
script U وصیتنامه
script U زبان برنامه نویسی ساده
script U که به کاربر امکان انجام خودکار برنامه میدهد
script U مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
script U فایل اغازگر
script U حروف الفبا بصورت متن نمایشنامه دراوردن
script U سند
In Persian script . U بخط فارسی
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
script font U فونت چاپی شبیه به دستخط
post script U SYSTE ADOBE برای طراحی فاهر صفحات درسیستمهای ریزکامپیوتری ساخته شده است یک زبان شرح صفحه که توسط S
This is the oldest Persian script in existence. U این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
assistant <adj.> U کمک کننده
assistant <adj.> U کمک دهنده
assistant <adj.> U به درد بخور
assistant <adj.> U بدرد خور
assistant <adj.> U دارای مزیت
assistant U کمک
assistant U یاور
assistant U همدست
assistant U معاون
assistant U نایب
assistant U بردست ترقی دهنده
assistant U دستیار
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
shop assistant دستیار مغازه دار
notary assistant U دفتر یار
craftsman assistant U کارگر
assistant prosecutor U دادیار
assistant navigator U کمک افسر راه
assistant driver U کمک راننده
assistant driver U شاگرد شوفر
assistant trainer U کمک مربی
assistant coach U کمک مربی
assistant timer U زمانکمکی
assistant scout mater U رسدیار
water bailiff's assistant U دمبی ابیار
assistant chief of staff, g U معاونت پرسنلی
assistant secretary of the army U معاون وزیر نیروی زمینی
notary's public assistant U دفتریار
assistant chief of staff U معاونت
assistant chief of staff U معاون رئیس ستاد
assistant chief of staff, g U رکن یکم اداره یکم
assistant chief of staff,g (intelligenc U رکن دوم اداره دوم
assistant chief of staff,g (intelligenc U معاونت اطلاعات
assistant chief of staff, g (operations U رکن سوم اداره سوم
assistant chief of staff, g (operations U معاونت عملیات
assistant chief of staff,g(civil affair U معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com