English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scan line U خط پیمایش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
infrared line scan U ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
this line does not scan U وزن این شعر با تقطیع معلوم میشودکه درست نیست
Other Matches
scan U تعداد موضوعات درفایل یا لیست که در اسکن بررسی می شوند
ct scan U سی تی اسکن
d scan U ارائه دی
scan U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
n scan U ارائه ان
scan U کاوش کردن
scan U دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scan U تجسس کردن بارادار
i scan U ارائهای
scan U یک دور گردش انتن رادار
scan U پوییدن
m scan U ارائه ام
scan U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
l scan U ارائه ال
k scan U ارائه کی
c scan U ارائه سی
scan U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
h scan U ارائه اچ
scan U تجسس
scan U اجمالا مرور کردن
scan U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
scan U بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
p scan U ارائه پی
f scan U ارائه اف
scan U dpl اسکن میکند
scan U پیمایش
scan U پوئیدن
scan U پویش کردن
g scan U ارائه جی
scan U تعداد دفعاتی که تصویر CRT رسم مجدد میشود
scan U بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
scan U با وزن خواندن
j scan U ارائه جی
b scan U ارائه ب
scan U یکی ازخط وط افقی فسفری
scan U تقطیع کردن شعر
scan U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan U بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
brain scan U مغزنگاری
scan area U ناحیه پیمایش
ppi scan U ارائه پی پی ای
scan period U دورهء پویش
sector scan U کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
interlaced scan U پوییدن درهم بافته
scan path U مسیر پیمایش
raster scan U ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
radar scan U تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
raster scan graphics U نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
random scan graphics U نگاره سازی با پوشش تصادفی
channel scan buttons U دکمهکانالیاب
multi scan monitor U مشابه 6632
line by line milling U فرز کردن سطر به سطر
line to line spacing U فاصله سطور
line by line milling U فرز کردن سطری
line by line analysis U تجزیه سطر به سطر
line to line fault U تماس خطوط
line to line voltage U ولتاژ زنجیر شده
line to line voltage U ولتاژ بین دو خط
line to line fault U اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault U اتصال کوتاه دوقطبی
on line U متصل
on line U مستقیم
out of line U خارج از خط جبهه
Which line goes to ... ? کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Which line goes to ... ? کدام خط به ... میرود؟
in line <idiom> U با محدودیت متداول
out of line <idiom> U ناصحیح
in line U همراستا
in line U شمشیر در وضع حمله
mean line U خط میان
necessary line U خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
o o line U خط تقسیم دیدبانی
o o line U خط دیدبانی سپاه
old line U دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
old line U محافظه کار
on line help U کمک مستقیم
on the line U هواپیمای اماده پرواز
down line U بار کردن پایین خطی
down the line U ضربه از کنار زمین
to come in to line U در صف امدن
to come in to line U موافقت کردن
the line U صف
line up <idiom> U سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
line up <idiom> U به درستی میزان کردن
line up <idiom> U به صف کردن
down the line <idiom> U درآینده
line out U با خط علامت گذاشتن
line out U قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
all along the line U درامتدادهمه خط
all along the line U در همه جا
along line U در امتداد خطوط
along line U در خط
line by line U سطر به سطر
below the line U درامد یا هزینه غیر مترقبه
out of line U جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
on line U درون خطی
line U رسن
by line U خط فرعی راه اهن
line U طناب خط
line U طناب سیم
line U خط صف
line U صفی در خط
by-line U کار یاشغل اضافی وزائد
line U در سمت
by-line U خط فرعی راه اهن
line U سیم
line U پوشاندن
line U استرکردن
line U جاده
line U دهنه
line U لجام
line U خط
line U : خط کشیدن
line U خط انداختن در
line U خط دار کردن
line U بخط کردن
line U اراستن
line U ترازکردن
line U جبهه جنگ
by-line U خط دوم یافرعی
line U اتصال فیزیکی به ارسال داده
line U شعبه
line U محصول
line U لاین
by line U خط دوم یافرعی
line U لوله منفردی در سیستم سیالات
line U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line U نسب
line U خط زدن
line U حدود رویه
by line U کار یاشغل اضافی وزائد
line U طرز
line U رشته
line U ریسمان
line U رشته بند
line-up U به ترتیب ایستادن
line-up U به خط شدن
line U سطر
line up U به ترتیب ایستادن
line up U به خط شدن
line up U ردیف ایستادن تیم
off line U قطع
line of d. U مرز
off line U منفصل
off line U غیر متصل
line of d. U حد فاصل
line-up U ردیف ایستادن تیم
off line U برون خطی
line U : خط
on line U مورداستعمال
on line U داخل رده
on line U در خط
Are you still on the line? U خط را قطع نکردی؟
Are you still on the line? U هنوز پشت تلفن هستی؟
line U ردیف
off line U وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
median line U میانه
line length U طول خط
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
line link U خط اصلی
lumber's line U خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
lumber's line U خط سینه ناو
mason's line U ریسمان کار
mach line U موج ضربهای ضعیف
phantom line U خط سری
marline or line U طناب کوچک دولا
marriage line U گواهینامه ازدواج
marriage line U عقدنامه سند ازدواج
lubber's line U نشانگر سینه
line width U پهنای خط
lyman line U خط لیمان
poverty line U خط فقر
possibilities line U خط بودجه
possibilities line U خط امکانات
load line U خط بار
out line font U فونت متغیر
load line U خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
local line U خط محلی
loop line U دوراهی
lubber line U خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
lubber line U خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
line voltage U ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
neutral line U خط بی اثر
peaked line U خط چین
on line database U پایگاه داده درون خطی
peaked line U خط پاره پاره
penny a line U ارزان
offside line U خط فرضی موازی با دروازه
off line storage U حافظه برون خطی
off line operation U عملکرد برون خطی
penny a line U پست
penny a line U ارزان نویس بی مایه
on line operation U عملکرد درون خطی
on line operation U عمل درون خطی
out of line coding U کدگذاری برون خطی
outhaul line U برون کش
out line font U قلم متغیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com