Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
safety regulations
U
ایین نامه جلوگیری از خطر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
regulations
U
مقررات
regulations
U
نظام نامه
regulations
U
اییننامه
regulations
U
قوانین
To be observant of the regulations .
U
ملاحظه مقررات را کردن
There is an outcry against these regulations.
U
همه از این مقررات فریادشان بلند است
The regulations in force .
U
مقررات جاری
tariff regulations
U
مقررات تعرفه بندی
The regulations are stI'll in force ( effect ) .
U
این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
To break the law (rules , regulations).
U
قانون شکنی کردن
The regulations prescribe that all employees must undergo a medical examination.
U
آیین نامه تجویز می کند که همه کارکنان باید آزمایش پزشکی بدهند.
safety
U
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
safety
U
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
overall safety
U
ایمنی کامل
right safety
U
مهرهمحافظراست
safety
U
ایمنی
safety
U
برقرار کردن تامین
safety
U
به ضامن کردن ضامن
safety
U
امنیت
safety
U
بی خطری
safety
U
امنیت محفوفیت
safety
U
سلامت
safety
U
اطمینان
safety
U
نجات
safety
U
تامین
safety valve
U
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
safety wire
U
سیم ضامن
safety valve
U
دریچه اطمینان
safety wire
U
سیم ایمنی
safety wire
U
اشبیل ضامن
left safety
U
مهرهمفمنچپ
weak safety
U
جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
troop safety
U
تامین عده ها
failure safety
U
ایمنی در برابر خرابی
strong safety
U
مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
ship safety
U
سلامت کشتی
safety zone
U
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
safety trap
U
تله ایمنی
safety stop
U
ضامن اسلحه گیره ضامن
safety stop
U
ترمز خطر
safety lock
U
ضامن اسلحه
safety lock
U
قفل ضامن
safety lock
U
چفت ضامن سلاح
safety match
U
کبریت بی خطر
safety motive
U
انگیزه ایمنی
safety officer
U
افسر تامین یکان
safety plug
U
پولک اطمینان
safety post
U
پایه ایمنی
safety precaution
U
پیش بینیهای احتیاطی
safety razor
U
تیغ خود تراش
safety stakes
U
دستکهای تامین
safety stock
U
موجودی ذخیره انبار
failure safety
U
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
safety stock
U
موجودی تضمینی
safety lock
U
قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
right safety back
U
مهرهمحافظعقبیراست
safety catch
U
ضامنتفنگ
reasons of safety
U
دلایل امنیتی
for reasons of safety
U
به خاطر دلایل امنیتی
safety mechanism
U
ساز و کار ایمنی
safety interlock
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety interlocks
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
failure safety
U
قابلیت اعتماد
safety thong
U
تسمهامنیتی
safety thermostat
U
ترموساتامنیتی
safety tether
U
احتیاجاتامنیتی
safety area
U
مهرهایپشتدست
safety binding
U
نوارامنیت
safety boot
U
چکمهیایمنی
safety cage
U
قفسهبازی
safety cap
U
کلاهکامنیتی
safety chain
U
زنجیرهامنیت
safety earmuff
U
گوشپرشامنیتی
safety goggles
U
عینکایمنی
safety handle
U
دستهایمنی
safety pad
U
تشکنجات
safety rail
U
سپرامنیتی
safety scissors
U
قیچیناخنگیر
safety tank
U
منبعامنیت
failure safety
U
قابلیت اطمینان
safety net
U
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
can one pass it with safety?
U
ایا میتوان بیخطر ازانجاگذرنمود
coefficient of safety
U
ضریب اطمینان
safety boat
U
قایق نجات
factor of safety
U
عامل تامین
factor of safety
U
ضریب تامین ضریب اطمینان
factor of safety
U
سازه ابیمی
factor of safety
U
عامل اطمینان
flame safety
U
ایمنی در مقابل شعله اتش
free safety
U
مدافع در منطقه ضعف
i provided for his safety
U
وسائل سلامت او را فراهم کردم
put on safety
U
به ضامن کردن
put on safety
U
روی ضامن گذاشتن
safety biltz
U
حمله با روش استفاده ازبازیگر بالا
safety bolt
U
ضامن
safety bolt
U
تفنگ ضامن دار
angle of safety
U
زاویه تامین گلوله
angle of safety
U
زاویه امنیت
safety nets
U
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety-valve
U
دریچه اطمینان
safety-valves
U
دریچه اطمینان
safety pin
U
اشبیل ضامن
safety pin
U
خار ضامن میله ضامن
safety pins
U
اشبیل ضامن
safety pins
U
خار ضامن میله ضامن
safety belt
U
کمربند ایمنی
safety belt
U
کمربند اطمینان
safety belt
U
کمربند نجات
safety belt
U
کمربند رکاب
safety belts
U
کمربند ایمنی
safety belts
U
کمربند اطمینان
safety belts
U
کمربند نجات
safety belts
U
کمربند رکاب
safety card
U
کارت تامین جنگ افزار
safety limit
U
حد تامین
safety glasses
U
عینک ایمنی
safety glass
U
شیشه اطمینان
safety glass
U
شیشه نشکن
safety glass
U
شیشه بی خطراتومبیل
safety glass
U
شیشه ایمنی
safety glass
U
عینک ایمنی
safety gap
U
دهانه حفافت
safety fuze
U
چاشنی
safety hazard
U
مخاطره ایمنی
safety hook
U
قلاب اطمینان
safety lever
U
دستگیره ضامن
safety lever
U
اهرم ضامن
safety lanes
U
مسیرهای امن دریایی
safety lamp
U
چراغ ایمنی
safety lamp
U
چراغ اطمینان
safety lamp
U
فانوس
safety lamp
U
چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
safety island
U
سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
safety fuze
U
ماسوره تامینی
safety fuse
U
فیوز ایمنی
safety card
U
کارت تامین اتشبار
safety diagram
U
دیاگرام تامین
safety fence
U
جانپناه کنار راه
safety factor
U
ضریب تامین
safety device
U
خارضامن
factor of safety
U
ضریب اطمینان
safety factor
U
عامل تامین
safety device
U
ضامن
safety fence
U
جانپناه
safety fuse
U
فیوز اطمینان
safety fuse
U
فیوز
safety device
U
دستگاه ضامن
safety fork
U
گیره ضامن
safety fork
U
دوشاخه امنیت
left safety back
U
مهرهمحافظعقبی
safety locking devices
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
healt and safety commision
U
کمیسیون سلامت و امنیت
drivebelt safety guard
U
محافظهتسمهگرداننده
steel safety wheel
U
فلزایمنیچرخ
ultimate factor of safety
U
ضریب اطمینان اختیاری
to put safety first
[foremost]
U
اولویت اول را به ایمنی دادن
to carry a piece at safety
U
تفنگی رادرحالی که ضامن ان انداخته است باخود بردن
safety locking device
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com