Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rock bound
U
خاره بست
rock bound
U
سنگ بست
rock bound
U
محاط بصخره
rock bound
U
دیریاب
rock bound
U
دشوار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
out bound
U
رهسپار دریا
to be bound over
U
التزام دادن
to come at a bound
<idiom>
U
خیز برداشتن
to be bound over
U
ملتزم شدن
bound
U
انچه که کارائی یک سیستم رامحدود میکند
bound
U
ملزم
out bound
U
عازم بیرون رفتن از بندر
i/o bound
U
محدود به ورودی خروجی
bound up
U
مجبور
bound up
U
مقید
bound up
U
جزء لایتجزی
bound to go
U
موفف به رفتن
bound over
U
ملتزم
being bound over
U
التزام
He is bound to come.
U
احتمال زیادی دارد که بیاید
bound
U
موفف
bound
U
ملتزم شده
bound
U
تعیین کردن
bound
U
محدودکردن
bound
U
جست وخیز
bound
U
خیز
bound
U
سرحد
bound
U
مرز محدود
bound
U
:حد
bound
U
خیز به خیز رفتن
bound
U
هم مرز بودن مجاوربودن
bound
U
مشرف بودن
bound
U
خیز محدود کردن مقید کردن بستن
bound
U
موفف کران
bound
U
مقید
bound
U
موجود
bound
U
عازم رفتن مهیا
bound
U
: اماده رفتن
bound
U
جهیدن
rock-like
U
صخرهمانند
the rock
U
جبل الطارق
rock
U
خاره
rock
U
جنبیدن
rock
U
تکان دادن
rock
U
تکان نوسانی دادن
rock
U
جنباندن نوسان کردن
rock
U
سنگ
rock
U
تخته سنگ یا صخره
rock
U
جنبش
rock
U
سنگ خاره صخره
rock
U
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rock
U
صخره
rock
U
تکان
rock
U
جنباندن
iron bound
U
سخت
iron bound
U
سفت
it is bound to nappen
U
مقدراست اتفاق بیافتد
lower bound
U
کران پایین
iron bound
U
ناهموار
iron bound
U
دورتا دورخاره دار
iron bound
U
با اهن بسته
upper bound
U
کران بالا
out of bound play
U
به جریان انداختن بازی
input bound
U
کران ورودی
input bound
U
وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده هاانجام بدهد
weather bound
U
ممنوع ازحرکت بواسطه بدی هوا منتظرهوای خوب
ice bound
U
یخ بسته
iam bound to do that
U
من موفف به انجام ان کارهستم
snow bound
U
دچار برف
muscle bound
U
دارای عضلات سفت وسخت غیر قابل ارتجاع
snow bound
U
بازمانده از زفتن بواسطه برف
subscript bound
U
کران زیرنویس
processor bound
U
اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
process bound
U
برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود
tape bound
U
با تنگنای نواری
outward bound
U
عازم بیرون روانه بیرون
outward bound
U
بیرون رو
stimulus bound
U
محرک- وابسته
output bound
U
کران خروجی
output bound
U
وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را باسرعتی کمتر از ورود داده هاانجام بدهد
spell bound
U
فریفته
spell bound
U
طلسم کرده طلسم شده
ocean bound
U
عازم دریا یااقیانوس
spell bound
U
افسون شده
storm bound
U
گرفتاریادچارطوفان
ocean bound
U
رهشپار دریا
duty-bound
U
حینانجام وفیفه
compute bound
U
کران محاسباتی
compute bound
U
باتنگنای محاسباتی
compute bound
U
محدودیت محاسباتی
compute bound
U
با تنگنای محاسباتی
homeward-bound
U
درراهخانه
pot-bound
U
گلدانیکهبرایگیاهیکوچکباشد
bound barrel
U
لولهای که در اثر حرارت تاب برداشته
bound in boards
U
با مقوا جلد شده
bound for home
U
اماده رفتن به کشور میهن
ice bound
U
احاطه شده از یخ
bound charge
U
بار بسته
bound barrel
U
لوله تاب خورده
bound electron
U
الکترون بسته
muscle bound
U
سفت
bound book
U
کتابپربرگ
wind bound
U
دچار باد مخالف
hide bound
U
خشکیده متعصب
hide bound
U
پوست بتن چسبیده
hide bound
U
کوتاه فکر
earth-bound
U
زمینی
half bound
U
درپشت وگوشه هاچرمی ودردوطرف پارچهای چرمی پارچهای
earth-bound
U
خاکی
earth-bound
U
دنیوی
earth-bound
U
در خاک
earth-bound
U
عازم کرهی زمین
egg bound
U
صفت مرغی که تخم درتخم دانش گشته یاپیچ خورده است
rock work
U
دیوار کوه نما
to rock the boat
<idiom>
U
گرد و خاک به پا کردن
[اصطلاح مجازی]
as steady as a rock
<idiom>
U
مثل کوه
[استوار و ثابت]
rock pigeon
U
کبوتر کوهی
rock the boat
<idiom>
U
واژگون کردن
rock pitons
U
انواع میخهای سنگ نوردی
rock scorpion
U
کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
rock work
U
کوه مصنوعی
rock sucker
U
مارماهی دریایی
rock work
U
خاره یا صخره مصنوعی
rock wool
U
پشم کوهی
rock toe
U
سنگچین پایاب
rock wash
U
پوشش سنگی
As firm as a rock .
U
به محکمی آهن ( سنگ )
rock-climber
U
صخرهنورد
to rock to sleep
U
خواب کردن
rock basin
U
حوضهرودصخراهای
to rock to sleep
U
جنباندن
impervious rock
U
تختهسنگغیرقابلنفوذ
under szturated rock
U
سنگ زیر اشباع
rock pool
U
استخرکوچک
vitreous rock
U
سنگ شیشه نما
volcanic rock
U
سنگ خروجی
rock music
U
موسیقیRock
rock-climbing
U
صخرهنوردی
rock-hard
U
بینهایتسخت
It is as hard as rock.
U
مثل سنگ سفت است
rock step
U
پایهصخرهای
To stand like rock .
U
مانند کوه ایستادن
to stumble against a rock
U
گیرکردن به سنگ یاخوردن به سنگ
rock oil
U
نفت
rock'n'roll
U
رقص راک اندرول
detrital rock
U
سنگ اواری
rock bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock cork
U
پنبه کوهی
eruptive rock
U
سنگ خروجی
eruptive rock
U
سنگ بیرون ریخته
fall of rock
U
ریزش سنگ
rock rubble
U
ریزش سنگ
hand placed rock
U
سنگفرش فکافته
rock flint
U
سنگ اتشزنه سیاه
igneous rock
U
سنگ اذرین
igneous rock
U
سنگ خروجی
crystalline rock
U
سنگ بلوری
cap rock
U
پوش سنگ
rock'n'roll
U
رقص بحنبان وبچرخان
rock and roll
U
رقص راک اندرول
rock-bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock and roll
U
رقص بحنبان وبچرخان
rock garden
U
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock gardens
U
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
almond rock
U
گزبادامی
bed rock
U
سنگ کف
bed rock
U
سنگ مادر
bituminous rock
U
سنگ قیری
broken rock
U
صخره
igneous rock
U
سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
rock candy
U
نبات
rock flour
U
سنگارد
rock candy
U
تبرزد
rock crystal
U
سنگ بلور
rock dove
U
کبوتر کوهی
rock fever
U
حصبه جبل الطارق
rock erosion
U
از بین رفتن سنگ در اثرخراش
rock drill
مته سنگ شکن
rock dyke
U
سنگریز
rock brake
U
بسفایج معمولی
rock facing
U
سنگریز حفافتی
phosphate rock
U
سنگ فسفات
rock hewn
U
از کوه کنده شده
layer of rock
U
لایه سنگی
layer of rock
U
طبقه سنگی
mantle rock
U
سنگپوش
rock goat
U
مرال
rock flour
U
ارده سنگ
rock goat
U
بزکوهی
rock salt
U
نمک سنگی
rock fill
U
سنگریز
I feel morally bound to …
U
از نظر اخلاقی خود را مقید می دانم که ...
internal bound block
U
قرقره مغز فلز
culture bound tests
U
ازمونهای فرهنگ- بسته
cement bound macadam
U
ماکادام سیمانی
input output bound
U
شرایطی که در ان سرعت واحدپردازش مرکزی به دلیل عملیات ورودی و خروجی کم میشود
cement bound macadam
U
ماکادام ملاتی
hom ward bound
U
اماده رفتن به کشور میهن
dry bound macadam
U
ماکادام خشک لرزشی
natural rock asphalt
U
سنگ قیر
to make the party rock
U
جشن را گرم کردن
rock-bottom price
U
کمترین قیمت
to hit rock bottom
U
از نظر روحی خرد شدن
sluiced rock fill
U
سنگریز ابپاشی شده با فشار
zone of rock fracture
U
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com