Perdic | road building slag | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	road building slag U	شلاکه جاده سازی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	road building U	جاده سازی
	road building machine U	ماشین جاده سازی
	slag U	تفاله اهنگدازی
	slag U	اشغال تفاله گرفتن از
	slag U	مزخرف
	slag U	فلزنیم سوخته
	slag U	گداز اتشفشانی
	slag U	درده خاکستر
	slag U	چرک
	slag U	کف
	slag U	تفاله
	slag U	تفاله کورههای بلند
	slag U	روباره
	slag U	خاکستر
	slag U	کفه
	slag U	شلاکه
	slag U	شلاکه گرفتن سرباره
	slag U	کفه گرفتن تفاله گرفتن
	slag U	سرباره گرفتن
	sticky slag U	شلاکه چسبناک
	dross slag U	سرباره
	disintegrating slag U	سرباره متلاشی شده
	deoxidizing slag U	سرباره یا شلاکه احیا شده
	viscous slag U	سرباره لزج
	basic slag U	سرباره قلیایی
	removal of slag U	شلاکه گیری
	dump slag U	هالدن شلاکه
	dump slag U	سرباره دورریز
	foamed slag U	سرباره جوشان
	slag hook U	قلاب کوره
	refining slag U	شلاکه پالایش
	slag cement U	سیمان شلاکه
	slag cement U	سیمان ذوب اهن
	slag cement U	سیمان تفاله اهنگدازی
	slag cement U	سیمان اهنگدازی
	removal of slag U	برداشت سرباره
	remove slag U	سرباره را برداشتن
	foamed slag U	شلاکه کف کردن
	foamed slag U	تغاله دمیده
	slag heap U	تپهوسایلوموادیککارخانه
	sticky slag U	سرباره چسبناک
	oxidizing slag U	سرباره احیاء
	slag sinter U	تفاله کوره اهنگدازی بلند
	slag ladle U	کفچه سرباره
	silicate slag U	سرباره سیلیکات
	oxidizing slag U	شلاکه اکسیداسیون
	pumicestone slag U	سرباره سنگ پایی
	recucing slag U	سرباره احیاء کننده
	refining slag U	سرباره پالایش
	scoria slag U	تفاله روباره
	ground basic slag U	سرباره توماس
	ground basic slag U	ارد توماس
	slag cement concrete U	بتن سیمان اهنگدازی
	blast furnace slag U	تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
	blast furnace slag U	روباره تفاله کوره بلند
	air furnace slag U	سربار کوره هوایی
	foamed blast furnace slag U	سرباره کوره بلند
	building U	ساختمان
	building U	عمارت دیسمان
	building U	بنا
	to break into a building U	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
	body building U	ورزش زیبایی اندام
	framed building U	ساختمان تیر پایهای
	the interior of a building U	اندرون عمارت
	body building U	پرورش اندام
	commercial building U	سرای
	commercial building U	تیم
	commercial building U	تیمچه
	administrative building U	ساختماناداری
	Industrialized building U	[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
	body-building U	پرورش اندام
	tower building U	ساختمان برجی
	to plan a building U	عمارتی راطرح ریزی کردن
	to plan a building U	نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
	to found a building U	عمارتی برپاکردن
	to found a building U	ساختمانی بینادکردن
	body-building U	ورزش زیبایی اندام
	body building U	بدنسازی
	gigantic building U	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
	building blocks U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
	industrial building U	بنای صنعتی
	building contractor U	پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
	machine building U	ماشین سازی
	main building U	ساختمان اصلی
	model building U	الگوسازی
	exhibition building U	ساختمان نمایشگاه
	to shift to the new building U	اسباب کشی کردن
	nest building U	لانه سازی
	public building U	بنای همگانی
	industrial building U	ساختمان صنعتی
	ship building U	کشتی سازی
	building limes U	اهک ساختمانی
	building blocks U	بنا کنده
	building blocks U	کنده ساخت
	building block U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
	building block U	بنا کنده
	building block U	کنده ساخت
	situation of a building U	وضع قرارگرفتن بنا
	height of building U	بلندی ساختمان
	situation of a building U	موقعیت ساختمان
	site building U	زمین ساختمانی
	site building U	زمین زیربنا
	home building U	ساختمان مسکونی
	house building U	ساختمان مسکونی
	office building U	ساختمان اداری
	capital building U	سرمایه سازی
	building sites U	عرصه
	The building is in ruins . U	ساختمان خراب است
	They bombarded the building. U	ساختمان رابه توپ بستند
	building sites U	کارگاه ساختمانی
	building site U	عرصه
	bridge building U	پل سازی
	building site U	کارگاه ساختمانی
	building component U	اجزای ساختمان
	building connection U	انشعاب ساختمان
	building construction U	معماری
	building construction U	روسازی
	building costs U	هزینههای ساختمان
	building line U	خط کناری ساختمان
	apartment building U	ساختمان اپارتمانی
	building unit U	جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
	to demolish a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to pull down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to tear down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to demolish a building U	خراب کردن ساختمانی
	to pull down a building U	خراب کردن ساختمانی
	to tear down a building U	خراب کردن ساختمانی
	intelligent building U	[ساختمانی با سرویس هوشمند]
	administration building U	ساختمان اداری
	administration building U	قسمت اداری
	building craftsman U	کارگر ماهر ساختمانی
	building enterprise U	مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
	building inspectorate U	دفتر نقشه کشی
	building permit U	پروانه ساختمان
	building plant U	وسایل ساختمان
	building sand U	خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
	building society U	شرکتوام دهندهمسکن
	turbine building U	ساختمانتوربین
	building system U	سیستم ساختمان
	building system U	اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
	slab building U	ساختلوح
	service building U	ساختمانسرویس
	building unit U	واحد ساختمانی
	reactor building U	ساختمانرآکتور
	building up alloy U	الیاژ مخصوص روکش کاری
	building up of generator U	پیش تحریک مولد
	building work U	کار ساختمانی
	containment building U	ساختمانمحدودشده
	building operations U	عملیات ساختمانی
	building owner U	صاحب کار
	body-building U	بدنسازی
	building line U	امتداد
	building line U	راسته
	building line U	بر ساختمانی
	building line U	بر ساختمان
	building log U	چوب گرد ساختمان
	building machinery U	ماشین الات ساختمانی
	building material U	مصالح ساختمان
	building material U	مصالح ساختمانی
	sick building U	اشارهبهساختمانهایمدرن
	building official U	بازرسان ساختمان
	elvis has left the building <idiom> U	[نمایش به اتمام رسیده]
	elvis has left the building <idiom> U	[تمام شده است]
	power house building U	ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
	basic building materials U	مواداولیهساختمان
	a building of small scale U	عمارت کوچک
	In appiarance it is a strong building. U	بظاهر ساختمان محکمی است
	A multi-storey building. U	ساختمان چندین طبقه
	word building test U	ازمون واژه سازی
	article of a building by law U	ائین نامه ساختمان
	building steel lathing U	اسکلت فلزی ساختمان
	building steel lathing U	بافت ساختمان فولادی
	building trade joinery U	نجاری ساختمان
	building trade worker U	تعمیرکار ساختمان
	machine building industry U	صنعت ماشین سازی
	local building inspector U	پلیس ساختمان
	building block principle U	طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
	building material dealer U	فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
	To make a forcible entry into a building. U	بزور وارد ساختمانی شدن
	bed building stage of river U	تراز سطح متوسط اب رودخانه
	his equitable savings and loan building U	[پس انداز عادلانه و ساختمان وام
	to burgle [British E] / burglarize [American E] a building. U	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
	Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U	ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
	the road U	شاهراه
	two way road U	راه دو سویه
	road U	خیابان
	two way road U	راه دو طرفه
	in the road U	مانع راه
	on the road <idiom> U	سفر کردن
	in the road U	درسر راه
	to take to the road U	راهزنی کردن
	Are we on the right road for ... ?	آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
	the road U	شارع عام
	to take to the road U	راهزن شدن
	road a U	مسیرجاده
	on the road U	در راه
	road U	شارع
	on the road U	مسافر
	one way road U	راه یک سویه
	road U	راه