Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rigging warrant
U
فهرست وسایل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rigging
U
اسباب
rigging
U
وسایل باربندی بکسلهای ناو
rigging
U
طنابهای نگهدارنده دکل
rigging
U
باربندیها
rigging
U
مجموع طناب و بادبانهای کشتی
rigging position
U
وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
brake rigging
U
اتصالات ترمز لوکوموتیو تقویت کنندههای ترمزلوکوموتیو
aircraft rigging
U
تنظیم نهایی هواپیما
standing rigging
U
طنابهای ثابت
advanced rigging
U
ملوانی پیشرفته
masts and rigging
U
دکلوطنابها
standing rigging
U
بکسلهای ثابت
rigging wire
U
سیمنگهدارندهدکل
ballot rigging
U
تقلبدر انتخابات
rigging tab
U
بالچهای که روی زمین تنظیم میشود
cable rigging tension chart
U
جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل و درجه حرارت رانشان میدهد
warrant
U
مجوز
warrant
U
اختیار
warrant
U
حواله
i'll warrant
U
بدون شک
i'll warrant
U
اطمینان میدهم
i warrant
U
قول میدهم
warrant
U
گواهی
warrant
U
ضمانت کردن مجوز
warrant
U
ضمانت
warrant
U
سند عندالمطالبه
warrant
U
گواهی کردن
warrant
U
تضمین کردن
warrant
U
گواهی حکم
warrant
U
اجازه قانونی
warrant
U
تضمین حکم
warrant
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant of attorney
U
اجازه نامه
extradition warrant
U
درخواستبرایدستگیریفردمتهمازکشوریدیگر
warrant of attorney
U
وکالت نامه
warrant of attorney
U
اختیار نامه
searcher warrant
U
اجازه بازرسی
searcher warrant
U
اجازه تفتیش
share warrant
U
گواهینامه سهام
treasury warrant
U
گواهی خزانه
withdrawal warrant
U
مجوز برداشت
warrant to bearer
U
به حواله کرد حامل
warrant as arrest
U
حکم بازداشت
warrant as arrest
U
حکم توقیف
warehouse warrant
U
قبض انبار
warrant of attorney
U
وکالت نامه
search warrant
U
حکم تفتیش منزل
death warrant
U
حکم اعدام
warrant officers
U
افسریار
warrant officers
U
افسر یار
warrant officer
U
افسریار
warrant officer
U
ناوبانیار ستوانیار
warrant officer
U
افسر یار
search warrant
U
اجازه تفتیش
search warrant
U
حکم تفتیش
search warrant
U
حکم بازرسی و ورود
arrest warrant
U
قرار توقیف
dock warrant
U
رسید انبار بارانداز
dock warrant
U
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
dock warrant
U
رسید لنگرگاه
dividend warrant
U
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
divided warrant
U
حواله پرداخت سود سهام
warrant officers
U
ناوبانیار ستوانیار
bench warrant
U
حکم دادگاه یا قاضی علیه شخص گناهکار
chief warrant officer
U
استوار یکم
warrant of presumed death
U
حکم موت فرضی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com