English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 32 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rich U توانگر
rich U دولتمند
rich U گرانبها باشکوه
rich U غنی
rich U پر پشت
rich U زیاده چرب یا شیرین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the rich U دولتمندان متمولین
rich in U پر از شاعر
I wish I were rich . U کاش ( کاشکی ) پولدار بودم
He is said to be very rich . U می گویند خیلی پولدار است
the rich U توانگران
The more rich , the more in need . <proverb> U آنانکه غنى ترند میتاج ترند .
to grow rich U توانگر شدن
to grow rich U ثروت بهم زدن
strike it rich <idiom> U ناگهان پول و پله ای به هم زدن
It is immaterial how rich he may be . U مهم نیست چقدر ثروت داشته با شد
Rich poetry . U شعر پرمایه
strike it rich <idiom> U یک شبه ره صد ساله رفتن
as rich as Croesus <idiom> U مثل قارون [ثروتمند]
auto rich U مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
idle rich U ثروتمندان انگل
rich clad U جامه فاخر پوشیده
rich and poor U دولتمندوفقیر
rich and poor U توانگرودرویش
rich lime U اهک پر مایه
rich lime U اهک پر برکت اهک ریعدار
rich mix U مخلوط پر مایه
He is rich but is lacking in personality . U پولدار است ولی بی شخصیت است
He has a rich mellow voice. U صدایش گرم وپخته است
oil rich countries U کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
labor rich country U کشور با نیروی کار فراوان
rich text format U روش ذخیره سازی متن که حاوی توضیحات اضافی است و شرحی بر صفحات , نوع و نوشتار و فرمت آنها دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com