Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reshape handle
U
دایره کوچک نمایش داده شده روی یک فریم اطراف یک شی یا تصویرکه کاربرمیتواندانتخاب کند وبکشد تا شکل فریم یا شی گرافیکی را تغییردهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reshape
U
تغییر شکل دادن
reshape
U
تجدید وضع کردن
handle
U
با دست عمل کردن
handle
U
دست داشتن دسته
handle
U
گیره نگهدارنده
handle
U
ضامن دستگیره
handle
U
نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
handle
U
شمارهای که فایل فعال را مشخص میکند در برنامهای که به فایل دستیابی دارد
handle
U
گیره
to handle something
U
چیزی را تحت کنترل آوردن
[وضعیتی یا گروهی از مردم]
this will a for a handle
U
بدرمن نمیخورد
this will a for a handle
U
بکارمن نمیخورد
the handle to one's name
U
لقب
take-up handle
U
دستهسوارکننده
handle
U
خرید و فروش کردن
handle
U
سیم بین چکش و دستگیره
handle
U
اداره کردن بازی مددکاری بوکسور
handle
U
دسته
handle
U
قبضه شمشیر
handle
U
وسیله لمس
handle
U
احساس بادست
handle
U
دست زدن به
handle
U
بکار بردن
handle
U
سروکارداشتن با
handle
U
رفتار کردن استعمال کردن
handle
U
دسته گذاشتن
handle
U
مانور کردن
handle
U
دستگیره
handle
U
دستکاری کردن
handle
U
دست زدن
handle
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
gun handle
U
دستهتلمبه
guide handle
U
دستهیراهنما
grip handle
U
جادستی
brake handle
U
ترمزدستی
door handle
U
دستگیرهدر
carriage handle
U
دستگیرهحامل
grab handle
U
دستگیره
elevating handle
U
دستهبالابر
carrying handle
U
دستهحمل
cross handle
U
ضامنضربدری
half handle
U
نیمدسته
insulated handle
U
دستهعایقدار
knob handle
U
دکمهدستی
to handle something with care
U
چیزی را با احتیاط جابجا کردن
fly off the handle
<idiom>
U
از کوره در رفتن
The handle of the bucket has come off.
U
دسته سطل کنده شده
door-handle
U
دستگیرهدر
types of handle
U
انواعدسته
turning handle
U
دستهچرخشگر
traversing handle
U
دستهعرضی
starter handle
U
دستهآغازگر
side handle
U
دستهجانبی
shaped handle
U
دستهحالتدهنده
safety handle
U
دستهایمنی
retractable handle
U
دستهجمعشو
pull handle
U
دستهکشش
door-handle
U
اهرم در
lifting handle
U
دستهبلندکننده
balanced handle
U
دسته تعادل
scoop handle
U
مشته
charging handle
U
دستهینشانگیر
handle the ball
U
دست زدن توپزن به توپ
handle escutcheon
U
روقفلی دسته
handle escutcheon
U
روقفلی فرمان
handle bar
U
دسته موتورسیکلت
handle bar
U
فرمان
handle bar
U
دسته دوچرخه
hammer handle
U
دسته چکش
file handle
U
دسته سوهان
crank handle
U
اهرم دستی
carrier handle
U
دسته حمل
carrier handle
U
دستگیره حمل
capstan handle
U
هندل
jug handle
U
شکاف به عرض دست
knurled handle
U
دستگیره اج دار
basket handle
U
گذرگاهبهشکلدستهزنبیل
auxiliary handle
U
دستهکمکی
the handle of the face
U
دماغ
the handle of the face
U
بینی
star handle
U
دستگیره گردان
pump handle
U
زیاد تکان دادن
operating handle
U
دستگیره راه اندازی
man handle
U
با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
operating handle
U
دستگیره کولاس
operating handle
U
دستگیره عامل
lever handle
U
دستگیره اهرم
air brake handle
U
دستهترمزهوایی
handle with kid gloves
<idiom>
U
باکسی همکاری دقیق داشتن
inside door handle
U
دستگیره داخل درب اتومبیل
anti-vibration handle
U
دستهضدلغزش
handle bar arm
U
دسته فرمان
pistol grip handle
U
دستهنگهدارندهپیستون
The door – handle has broken off.
U
دسته درشکسته است
interior door handle
U
دستهداخلدر
oxygen control handle
U
دستهکنترلاکسیژن
I can handle (cope with) hom.
U
از پس اوبرمی آیم
Handle the boxes with care.
U
جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
window winder handle
U
دستگیرهحرکتدهندهشیشه
figure skiing handle
U
دستهچوباسکی
To fly into a rage. To foly off the handle.
U
آتشی شدن (ازکوره دررفتنن )
I wI'll show you! Who do you think you are ?I know how to handle (treat) people like you !
U
خیال کردی! خیالت رسیده ! ( درمقام تهدید )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com