English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
research project U طرح پژوهشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
project U فاهر کردن نشان دادن
project U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project U پیشنهاد کردن
project U کاربرنامه ریزی شده
project U پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
project U پیشنهاد پلان
project U طرح نقشه
project U تصورکردن تصویر کردن
project U طرح یا پیشنهاد کردن
project U پروژه
research U پژوهش
research U تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
research U تحقیقات علمی
research U تحقیق
research U پژوهش کردن
research U کاوش پژوهیدن
research U تتبع
research U تجسس تحقیق
research U جستجو
research U تحقیق کردن
project U پروژه پروژه افکندن
project U نقشه
project U طرح
project U پرتاب کردن
project U پیش افکند
project U پیش افکندن
project U برجسته بودن
research U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
research U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
project U نقشه کشیدن
project U طرح ریزی کردن
research design U طرح پژوهش
research method U روش تحقیق
research method U روش پژوهش
research method U شیوه پژوهش
research network U شبکه پژوهشی
scale of project U اندازه طرح
scale of project U وسعت طرح
supplies research U تحقیق درخصوص مواد
research cost U هزینه تحقیق
research and development U تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
project section U بخش تهیه طرحها
project selection U انتخاب پروژه
project selection U گزینش طرح
psychical research U پژوهش فراروانی
purchasing research U تحقیق در خصوص خرید
pure research U پژوهش محض
research and analysis U تجزیه و تحلیل
research and analysis U تحقیق وبررسی
research and development U تحقیق و توسعه
survey research U پژوهش زمینه یاب
to shunt a project U کنارگذاشتن یک پروژه
tools of research U وسایل تحقیقات
basic research U علم بنیادی
pure research U علم بنیادی
fundamental research U علم بنیادی
fundamental research U علم پایه
pure research U علم پایه
housing project U تهیهمسکن
To implement a project. U طرحی را پیاده کردن
Scientific research. U تحقیقات ( پژوهش های ) علمی
The project fell through ( got nowhere). U این طرح بجایی نرسید
There is a hitch in this project. U این طرح یک جایش گیر دارد
basic research U علم پایه
project section U بخش تهیه پروژه ها
market research U تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
operational research U تحقیق عملیاتی
operation research U تحقیق درعملیات
operation research U پژوهش عملیاتی
applied research U تحقیقات عملی
features of project U اجزاء اصلی یک طرح
digital research inc U یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
consumer research U تحقیق درخصوص احتیاجات و نحوه خریدمصرف کنندگان
consumer research U مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
chemical research U پژوهش شیمیایی
basic research U تحقیقات مقدماتی
applied research U تحقیق عملی
action research U پژوهش عمل نگر
market research U بررسی بازار
market research U تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
market research U بازارپژوهی
operational research U تحقیق درخصوص بهره برداری
operations research U تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
operations research U تحقیق در عملیات
project manager U مدیر پروژه ها
project manager U مدیر پروژه
project method U روش اموزش طرحی
project loans U قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
project plan U طرح پروژه
project planning U نقشه کشی ساختمان
project loans U قرضههای مربوط به پروژه ها
project library U کتابخانه پروژه
project appraisal U ارزشیابی پروژه
project appraisal U ارزشیابی طرح
project control U کنترل پروژه
project evaluation U ارزیابی طرح
project schedule U زمان بندی پروژه
project manager U مدیر طرحها
project technical report U گزارش فنی پروژه
The project is not fully developed yet. U این طرح هنوز پخته وآماده نیست
project technical report U گزارش فنی طرح
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
column research council U شورای تحقیق بر ستونها
project management system U سیستم مدیریت پروژه
project management program U برنامه مدیریت پروژه
water utilization project U پروژه بهره برداری از منابع اب
multi prupose project U طرح چند منظوره
long term project U پروژه طویل مدت
Public opinion is against the project. U عقیده وآراء عمومی برضد این طرح است
to revisit a subject of research U سوژه پژوهشی را دوباره بازدید کردن
economic life of a project U دوره اقتصادی طرح
When we get this project off the ground we can relax. U وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
The project was terminated as of July 1. U پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
He devoted a lifetime to scientific research. U یک عمر به پژوهشهای علمی پرداخت
european academic research network U شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com