English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
remote job entry U ادخال کار از دور
remote job entry U وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
remote U نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote U سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote U روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remote U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remote U ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remote U با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
remote U دوردست
remote U وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
remote U کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی
remote U اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
remote U کامپیوتر راه دور میدهد. کاربر راه دور میتواند از کامپیوتر راه دور به صورت محلی استفاده کند
remote U دور
remote U پرت
remote U دور دست
remote U جزئی کم
remote U بعید
remote U متحرک
remote U کنترل از راه دور
remote U دور دوردست
remote U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote U از راه دور
remote U جزئی
remote U یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
remote maintenance U نگهداری از راه دور
remote consol U پیشانه دور دست
remote control U ریموت کنترل
remote control U کنترل از راه دور
remote control U فرمان از راه دور
remote servicing U نگهداری از راه دور
remote maintenance U پشتیبانی از راه دور
remote servicing U پشتیبانی از راه دور
remote maintenance U تعمیر و نگهداری از راه دور
remote servicing U تعمیر و نگهداری از راه دور
remote terminal U ترمینال دوردست
remote control U فرمان از دور
remote control U کنترل از دور
remote access U دستیابی از راه دور
remote access U دستیلبی از دور
remote processing U پردازش از راه دور
remote site U محل دور افتاده
remote station U ایستگاه دور دست
remote station U ایستگاه دوردست
remote station U ایستگاه راه دور
remote terminal U پایانه دور دست
remote terminal U ترمینال راه دور
remote terminal U پایانه راه دور
remote-controlled U دستگاهکنترلازراهدور
remote future U آینده دور
remote memory U حافظه دور
remote control U کنترل از راه دور
remote control U سیستم فرمان دور
remote control U فرمان از راه دور
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
remote control U کنترل از دور
remote control U فرمان از دور
remote-control arm U بازویکنترلخارجی
remote control unit U کنترل از راه دور
remote control unit U ریموت کنترل
remote control unit U فرمان از راه دور
remote control sensor U کنترلازراهدور
remote control unit U فرمان از دور
remote control terminal U دکمهکنترلازراهدور
remote control unit U کنترل از دور
remote-controlled points U نقطهکنترلازراهدور
remote associations test U ازمون تداعیهای دور
remote computing services U خدمات محاسباتی از راه دور
remote data concentrator U وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
remote cut off valve U لامپ با شیب تنظیم پذیر
remote batch processing U پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
channel changer [rare for: remote control] U ریموت کنترل
channel changer [rare for: remote control] U کنترل از راه دور
channel changer [rare for: remote control] U فرمان از راه دور
channel changer [rare for: remote control] U فرمان از دور
channel changer [rare for: remote control] U کنترل از دور
entry U شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
entry U ثبت دردفتر ثبت
entry U دخول
entry U چیزثبت شده یاواردشده قلم
entry U فقره
entry U شرکت کننده
entry U نقطه شروع پرش یا چرخش
entry U راه راهرودر
entry U ورود
no entry U ورودممنوع
entry U ثبت
right of entry U حق ورود
entry U مدخل
entry U قلم
entry U موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
entry U اولین دستور اجرا شده در تابع فراخوانده شده
entry U در پایگاه دادههای یا کتابخانه
entry U عمل ورودی
entry U مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
entry U ادخال
re-entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry U نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
re-entry U اعاده تصرف
re-entry U ورود
re entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry U نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
re entry U اعاده تصرف
entry U آدرسی که از آن یک برنامه یا تابع اجرا میشود
re entry U ورود
entry U نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
entry U ورود راهرو
head-first entry U پرشباسر
entry doors U در های ورودی
entry door U در جلویی [ساختمان]
entry door U ورودی
feet-first entry U پرشسیخی
undefined entry U فقره تعریف نشده
single entry U حسابداری فردی
to make an entry of U ثبت
gable-entry U راهروی ورودی
to make an entry of U کردن
lobby-entry U راهرو
lobby-entry U مدخل
entry door U در ورودی
to make an entry of U وارد
single entry U حسابداری ساده
double entry U دفتر داری مضاعف
entry line U سطر ورودی
entry plan U طرح ورود به بندر
data entry U داده دهی
entry plan U طرح دخول به سر پل
entry point U نقطه دخول
entry point U نقطه ورود
entry side U جهت دخول
entry side U جهت ورود
entry keydoard U صفحه کلیدورودی
entry keydoard U صفحه کلید ادخال
entry instruction U دستورالعمل دخول
double entry U سیستم دفترداری دوبل
data entry U ثبت داده ها
ease of entry U سهولت ورود
deffered entry U ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
entry block U کنده مدخل
entry condtion U شرط دخول
entry fee U مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
entry group U واجدین شرایط تخصصی شغلی
entry group U گروه واجد شرایط
forcible entry U هتک حرمت منازل
home use entry U اعلامیه مصرف شخصی
key entry U دخول کلیدی
ease of entry U سهولت ورودبه یک صنعت
make an entry U ثبت کردن
make an entry U وارد کردن
port of entry U بندر مقصد
port of entry U بندرمحل ورود
port of entry U مرز ورود کالا یا فرد به کشور
portfolio entry U قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
post entry U ثبت پس از موقع
re entry vehicle U نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
home use entry U اعلامیه مصرف
barrier to entry U منع ورود به صنعت
cost to entry U هزینه ورود
bill of entry U افهارنامه ورودی
bill of entry U افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
free entry U ورود ازاد بنگاهها به صنعت
data entry U ثبات داده ها ورود داده ها
forcible entry U ورود عدوانی
customs entry U افهار یا اعلام ورود به گمرک
end lobby-entry U مدخل
direct data entry U داده دهی مستقیم
data entry operator U متصدی داده دهی
customs entry form U افهارنامه گمرکی
data entry device U دستگاه داده دهی
data entry form U فرم ورودی داده ها
data entry mode U حالت ثبت داده ها
double entry bookkeeping U حسابداری دوبل
data entry specialist U متخصص داده دهی
forceble entry and detainer U هتک حرمت منازل
forcible entry and detainer U تصرف عدوانی
to refuse somebody entry [admission] U کسی را در مرز برگرداندن
to refuse somebody entry [admission] U اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]
law of prior entry U قانون تقدم ورود
entry level jobs U شغلهای غیر تخصصی
forceble entry and detainer U تصرف عدوانی
double entry table U جدول دو سویی
forcible entry and detainer U ید عدوانی
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
clear-entry key U کلیدصفحههوشیار
fast data entry control U کنترلدخولاطاعاتسریع
fine data entry control U کنترلدخولاطلاعاتعالی
To make a forcible entry into a building. U بزور وارد ساختمانی شدن
facilitator [of illegal migration/immigration / entry] [British E] U قاچاقچی آدم [در سر مرز]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com