English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
regional agency U موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
regional U منطقهای
regional U ناحیهای
regional U محلی
regional <adj.> U مکانی
regional <adj.> U محلی
regional <adj.> U موضعی
regional <adj.> U بخشی
regional <adj.> U منطقه ای
regional <adj.> U ناحیه ای
using agency U یکان استفاده کننده
using agency U مقام استفاده کننده
outside agency U شخصی که مجاز نیست درزمین گلف به بازیگر کمک فکری کند
agency U نمایندگی
agency U وکالت
agency U گماشتگی ماموریت
agency U وساطت
agency U پیشکاری دفترنمایندگی
agency U کارگزاری
agency U نماینده
agency U عامل
agency U اژانس شعبه
agency U دایره
agency U قسمت
agency U عاملیت
agency U کارگزار دلال
agency U واسطه
regional network U شبکه منطقهای
regional gap U شکاف منطقهای
regional gap U شکاف ناحیهای
regional planning U برنامه ریزی منطقهای
regional purchase U خرید محلی
regional purchase U خرید از داخل منطقه پادگانی
regional trade U تجارت منطقهای
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
regional economy U اقتصادناحیهای
regional economy U اقتصاد منطقهای
regional projects U طرحهای منطقهای
regional address نشانی منطقه ای
regional breakpoint U نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
regional center U مرکز منطقهای
regional development U توسعه منطقهای
regional development U توسعه ناحیهای
translation agency U دفتر ترجمه
translation agency U دارالترجمه
financial agency U اداره دارایی
executing agency U مقام اجرا کننده
collection agency U عامل جمع اوری اخبار
claimant agency U شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
claimant agency U اداره کارپردازی
agency of communications U شعبه ارتباطات
agency of communications U منبع ارتباط
advertising agency آژانس تبلیغاتی
travel agency U اژانس مسافرتی
travel agency U اژانس مسافری
translation agency U موسسه ترجمه
financial agency U اداره مالیه
executing agency U شعبه اجرایی
operating agency U قسمت اجرایی
operating agency U شعبه عامل
news agency U بنگاه خبرگزاری
news agency U آژانس خبری
employment agency U آژانسکاریابی
travel agency U آژانس مسافرتی
forwarding agency U نمایندگی حمل و نقل
free agency U فاعل مختاری
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
debt collecting agency U نماینده وصول مطالبات
real estate agency U بنگاه معاملات املاک
Central Intelligence Agency U مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
international atomic energy agency U اژانس بین المللی انرژی اتمی
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com