English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
recommended retail price U قیمت توصیه شده برای مصرف کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
retail price U قیمت خرده فروشی
retail price U بهای خرده فروشی
retail price index U لیستتغییرقیمتازیکماهبهماهدیگر
recommended U مندوب
You have been recommended to us. U توصیه شما رابه ما کرده اند
recommended U مستحب
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . . U از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
retail U خرده فروشی کردن
retail U خرد جز
retail U جزئی
retail U بصورت جزئی فروختن
retail U خرده فروشی
retail U جزئی فروشی
retail park U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail trade U خرده فروشی
to sell by retail U خرده فروختن
retail trade U معامله بصورت جزئی
retail bin U انبار جزئی
retail bin U انبار اقلام جزئی یا اماد جزئی
retail dealer U خرده فروش
retail dealer U جزئی فروش
retail dealing U خرده فروشی
retail sales U خرده فروشی
retail centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
index of retail prices U شاخص قیمتهای خرده فروشی
retail shopping centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
last price U قیمت اخر
just price U قیمت منصفانه
just price U قیمت عادلانه
outside price U حد اکثر بها
price U ارزش پولی کالا
mean price U قیمت متوسط
What is the price ...? قیمت ... چقدر است؟
price U مبلغ شرطبندی
asking price U قیمت مورد مطالبهی فروشنده
asking price U قیمت آخر
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
price U ارزش
price U قیمت
price U بها
price U بها قائل شدن
price U قیمت گذاشتن
price U نرخ
least price U حداقل قیمت
What is the price ...? قیمت ... چقدر است؟
Without ( beyond , above ) price . U بی نهایت قیمتی
What is the price ...? قیمت ... چقدر است؟
all in price U بهای کامل
all in price U قیمت کل
at any price U بهر بها
at any price U بهر قسمت که باشد
price rigidity U انعطاف ناپذیری قیمت
price list U لیست قیمت
reserve price U بهای قطعی
price setter U قیمت وضع کردن در انحصار
reserve price U اخرین بها
resale price U بهای خرده فروشی
reasonable price U قیمت معقول
resale price U قیمت فروش مجدد
price responsiveness U انعطاف پذیری قیمت
price reduction U کاهش قیمت
price market U وضع کردن قیمت در انحصار
price of blood U خون بها
price of blood U خون تاوان
price taker U قیمت را داده شده فرض کردن
price of blood U دیه
resonable price U بهای عادله
reserve price U قیمت پایه در حراج
reserve price U قیمت نهایی بهای قطعی
price ratio U نسبت قیمت
repurchase price U قیمت بازخرید
regular price U قیمت عادی
price tag U اتیکت قیمت
price tag U برچسب قیمت کالا
price system U نسبت و رابطه قیمتها با هم
price system U نظام قیمتی
price support U تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
price support U حمایت قیمتی
price system U نظام قیمت
price support U حمایت قیمت
price responsiveness U کشش قیمت
price support U قیمت حمایت شده از طرف دولت
price support U تایید قیمت
price stabilization U ثبات قیمت
price taker U خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
price theory U نظریه قیمت
reduced price U بهای کاسته بهای تخفیف دار
reduced price U بهای نازل
price stability U تثبیت قیمت
price stability U ثبات قیمت
reasonable price U قیمت عادله
price stabilization U تثبیت قیمت
quoted price U مظنه
quoted price U قیمت داده شده
prohibitive price U بهای گزاف که بر کالایی گذارندو مردم ازعهده خریدان برنیایند
price war U جنگ قیمتها
price theory U اقتصاد خرد
price list U فهرست قیمت
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
At the price of. At the cost of . U به قیمت
We must settle the price first. U اول باید قیمت راطی کرد
Price are fixed here . U دراینجا قیمتها ثابت هستند
half-price U نیمبها
cut-price U جنسحراجشده
wholesale price U قیمت عمده فروشی
very low price U ثمن بخس
upset price U کمترین بهای مقطوع درهراج
unjust price U قیمت ناعادلانه
unit price U بهای واحد
unit price U قیمت واحد
unit price U واحد قیمت
Every man has his price . U هر کسی یک قیمتی دارد ( قابل تطمیع وپذیرفتن رشوه )
To put a price on something . U روی چیزی قیمت گذاشتن
At all costs . At any price . U به هر قیمتی که شده
at a knock-down price U به قیمت مفت
crash price U قیمت مفت
give-away price U قیمت مفت
It's a steal at that price. U این قیمت مفت است.
half price U نصف قیمت
trade price U قیمت تجارتی
What is the price per week? U قیمت برای یک هفته چقدر است؟
What is the price per night? U قیمت برای یک شب چقدر است؟
unit price U واحد بهاء
trade price U قیمت صنفی
spot price U قیمت تمام شده
spot price U بهای جنس در معامله نقدی
spot price U قیمت برای فروش فوری
spot price U قیمت نقدی
sopt price U قیمت نقد
sopt price U قیمت فروش نقدی
sopt price U قیمت روز
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
shadow price U قیمت سایهای
selling price U قیمت فروش
sale price U قیمت حراج
sale price U قیمت فروش
standard price U قیمت استاندارد
standard price U قیمت پایه
trade price U قیمت تجاری
trade price U قیمت عمده فروشی
trade price U بهای تجارتی
the price was not reasonable U بهای گزافی بران گذاشته بودند
the price was not reasonable U بهای ان معقول بنظر نمیرسید
terminal price U قیمت نهائی
terminal price U قیمت تحویل
target price U قیمت موردنظر
target price U قیمت مورد نظر
support price U قیمت حمایتی
supply price U قیمت تولیدکننده
supply price U قیمت عرضه
ruling price U قیمت روز
price line U خط قیمت
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
fair price U قیمت منصفانه
factor price U قیمت عوامل
expected price U قیمت پیش بینی شده
expected price U قیمت مورد انتظار
excess price U اضافه قیمت
excess price U قیمت اضافی
equilibrium price U قیمت در حالت توازن و تعادل
equilibrium price U قیمت تعادل
demand price U حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
current price U قیمت جاری
conversion price U قیمت تبدیل
conversion price U بهای تبدیل
computed price U قیمت ساختگی معادل administeredprice
computed price U قیمت محاسبه شده
competitive price U قیمت حاصله ازرقابت خریداران وفروشندگان در بازار ازاداقتصادی
competitive price U قیمت جاری
competitive price U قیمت رقابتی
fair price U قیمت عادلانه
fair price U قیمت مناسب
price floor U حداقل قیمت
issue price U قیمت اعلام شده
increase in price U افزایش بهاء
incentive price U قیمت محرک
incentive price U قیمت تشویقی
highest price U بیشترین قیمت
highest price U بالاترین قیمت
flexible price U قیمت انعطاف پذیر
fixed price U قیمت ثابت
final price U اخرین قیمت
final price U قیمت نهائی
fancy price U بهای تفننی
fancy price U بهای گزاف
proper price U قیمت عادله
peasonable price U قیمت عادله
fair price U قیمت بیطرفانه
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
close price U قیمت نزدیک
charm price U قیمت چشمگیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com