Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reciprocating rolling process
U
فرایند نوردکاری رفت و امدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reciprocating
U
رفت و برگشتی
reciprocating
U
پس وپیش رو
reciprocating
U
دارای حرکت متناوب
reciprocating table
U
میز نوساندار
reciprocating compressor
U
کمپرسور پیستونی
reciprocating engine
U
موتور پیستونی
rolling
U
غلتان
be rolling in it
<idiom>
U
تو پول غلت زدن
rolling
U
غلطک زنی
rolling
U
صاف
rolling
U
هموار
rolling
U
نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
rolling
U
نوردیدن
rolling
U
غلتنده
rolling
U
نورد زدن
rolling plane
U
صفحه غلطشی
rolling reserve
U
اماد ذخیره غلطان
rolling moment
U
گشتاور غلطشی
rolling plan
U
برنامه غلتان
rolling reserve
U
امادذخیره دم دست وهمیشه حاضر در پای کار
rolling mill
U
دستگاه نورد
log rolling
U
دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
rolling press
U
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
to keep the ball rolling
U
رشته سخن رانگسیختن پشتش را امدن
tube rolling
U
نورد کاری لوله
to be rolling in money
<idiom>
U
تو پول غلت زدن
[اصطلاح]
keep the ball rolling
<idiom>
U
اجازه فعالیت دادن
get the ball rolling
<idiom>
U
شروع چیزی
rolling ladder
U
نردبانچرخدار
cold rolling
U
عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
rolling stone
<idiom>
U
ستاره سهیل
continous rolling
U
نورد دائمی
rolling mill
U
ماشین غلتک دار کارخانه شیشه جام
rolling pins
U
تیرک
rolling pin
U
تیرک
rolling barrage
U
سد غلطان اتش
rolling stock
U
گردونههای ریل دار
rolling pins
U
وردنه
rolling barrage
U
سد اتش غلطان توپخانه
rolling country
U
زمین پوشیده
rolling friction
U
اصطکاک غلتشی
rolling stock
U
ترنهای روی خط اهن
rolling mill
U
کارخانه تولید ورق اهن وفولاد
rolling pin
U
وردنه
rolling mass
U
توده غلطان
head rolling
U
سر چرخش
rolling instability
U
ناپایداری غلطشی
rolling hitch
U
گره سه خفت
unbalanced rolling masses
U
بارهای غلطان نامتعادل
start the ball rolling
<idiom>
U
شروع انجام کار
beam rolling mill
U
نورد کاری تیر
plate rolling mill
U
نوردکاری صفحه
wire rolling mill
U
دستگاه نورد سیم
cold rolling mill
U
دستگاه نورد سرد
rolling mill engineer
U
مهندس نوردکاری
rolling mill engineer
U
نوردکار
loop mill rolling
U
نوردکاری حلقوی
tire rolling mill
U
دستگاه نورد لاستیک
reversed rolling moment
U
گشتاور ناشی از کنترل معکوس در صفحه غلتش
corrugated rolling mill
U
دستگاه نورد ورق موجدار
four high rolling stand
U
خان چهار غلطکی
four high rolling stand
U
مقام چهار غلطکی
hot rolling mill
U
نوردکاری داغ
armor plate rolling mill
U
دستگاه نورد ورق زرهی
double two high rolling mill
U
دستگاه نورد مضاعف دوبل
rolling stock cleaning yard
U
میلهچرخندهتمیزکنندهحیاط
process
U
مراحل مختلف چیزی
process
U
تقویم کردن تولید کردن
process
U
جریان کار
process
U
عملکرد
process
U
مرحله
process
U
تهیه و تولید کردن
process
U
پویش
process
U
روند
process
U
فراگرد
process
U
شیوه
process
U
تحویل
process
U
فرابرد فرابرش
process
U
جریان کار در دادگاه
process
U
پرورش دادن
process
U
زائده
process
U
پیشرفت تدریجی ومداوم
process
U
جریان عمل مرحله
process
U
دوره عمل
process
U
طرزعمل
process
U
تهیه کردن
process
U
مراحلی راطی کردن
process
U
بانجام رساندن تمام کردن
process
U
فرا گرد
process
U
فراشد روند
process
U
فرایند
process
U
پردازش کردن
process
U
جریان
process
U
جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
process
U
عمل
process
U
عمل اوردن
process
U
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
process
U
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه
process
U
روش
process
U
روند طریقه
process
U
برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
process
U
و وسایل کنترل و پشتیبانی
process
U
که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
process
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
process
U
کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
process
U
تکلیف به حضور کردن
process
U
احضار کردن
process
U
مرحله جریان
process
U
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
process
U
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
refining process
U
فرایند پالایش
refinery process
U
فرایند کوره پالایش
photogelatin process
U
چاپ بوسیله ژلاتین
predefined process
U
فرایند از پیش تعریف شده
process bound
U
برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود
process server
U
مامور ابلاغ برگهای قانونی
production process
U
فرایند تولید
production process
U
جریان تولید
process conversion
U
تبدیل فرایند
production process
U
روند ساخت
process schizophrenia
U
اسکیزوفرنیای تکوینی
pterygoid process
U
زائده نازله استخوان شب پرهای
pterygoid process
U
زائده نازله عظم وتدی
pultrusion process
U
فرایند کشش رانی
random process
U
پویش تصادفی
random process
U
جریان تصادفی فرایند تصادفی
process control
U
بررسی فرایند
process control
U
کنترل فرایندها
process chart
U
نقشه روند کار
process control
U
کنترل فرایند
process chart
U
نقشه عملیات
process of industrialization
U
فرایند صنعتی شدن
remelting process
U
فرایند ذوب مجدد
transverse process
U
زائده جانبی ستون فقرات
trustee process
U
توقیف
tunneling process
U
فرایند تونل زنی
unionmelt process
U
فرایند الیرا
word process
U
ویرایش , ذخیره و تغییر متن با کامپیوتر
work in process
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
ziegler process
U
فرایند زیگلر
spinous process
U
زائدهخارمانند
due process
U
سازمانتامینحقوقوآزادیافراد
To process and treat something .
U
چیزی راعمل آوردن
process of negotiations
U
روند مذاکرات
solution
[process]
U
راه حل
the next process is weaving
U
عمل یا مرحله بعداز بافتن است
styloid process
U
زائده سهمی
stochastic process
U
فرایند اتفاقی
remelting process
U
روش ذوب مجدد
retread process
U
تعمیر مجدد
retread process
U
تقویت روکش روکش دوباره
reversal process
U
جریان معکوس
salpeter process
U
فرایند سالپیتر
scrubbing process
U
فرایند شستشو و تصفیه
selective process
U
فرایند گزینشی
sequential process
U
فرایند ترتیبی
solidifying process
U
فرایند انجماد
solidifying process
U
روند انجماد جریان انجماد
solidifying process
U
مرحله انجماد
solidifying process
U
پروسه انجماد
steelmaking process
U
فرایند فولادسازی
continuous process
U
فرایند پیوسته
coronoid process
U
زائده منقاری
duplexing process
U
فرایند دوپلکس
in process of time
U
بمرور زمان
budget process
U
مراحل بودجه
budget process
U
فرایند بودجه
in process of time
U
رفته رفته
intelligence process
U
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
interative process
U
فرایند تکراری
bessemer process
U
فرایند بسمر
irreversible process
U
پردازش که پس از یک بار اجرا قابل برگشت نیست
isentropic process
U
فرایند هم انتروپی
isothermal process
U
پروسه هم دما
isothermal process
U
تحول در دمای ثابت
isothermal process
U
تحول همدما
historical process
U
پویش تاریخی
historical process
U
فرایند تاریخی
converting process
U
فرایند بیرنه
cleaning process
U
فرایند شستشو
extrusion process
U
فرایند چکش کاری
final process
U
دستور اجرای حکم
fission process
U
روند انشقاق
fission process
U
فرایند انشقاق پروسه انشقاق
fission process
U
مرحله انشقاق
cladding process
U
مرحله روکش کاری
flow process
U
جریان انجام کار
flow process
U
جریان چرخش کار
cladding process
U
فرایند پوشش
fusion process
U
فرایند ذوب
gosseneck process
U
فرایند دوخمی
child process
U
تابع یا برنامهای که توسط برنامههای دیگر فراخوانده می شوند و در حین اجرای برنامه دوم فعال می مانند
iterative process
U
فرایند تکراری
iterative process
U
فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
fixation process
U
فرایند تثبیت
mond process
U
فرایند موند
obolete process
U
فرایندهای مهجور
background process
U
فرایندهای پس زمینه
decision process
U
فرایند تصمیم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com