Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reasonableness of terms in contract
U
معقول بودن شرایط قرارداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reasonableness
U
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
reasonableness
U
معقول بودن
reasonableness check
U
بررسی و کنترل معقولانه و مستدل
reasonableness check
U
بررسی معقول بودن
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
U
قرارداد کار بدون مدت
It is for the Court to fix the terms.
[ The terms are a matter for the Court to fix.]
U
این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
terms
U
ضوابط
To come to terms with someone .
U
با کسی کنا رآمدن
come to terms
U
سازش کردن
to come to terms
U
سازش یا موافقت پیداکردن
come to terms
<idiom>
U
به موافقت رسیدن
in terms of
U
برحسب
it is a in terms
U
پرازاصطلاحات است اصطلاعات فراوان دارد
terms
U
شرایط
terms of shipment
U
شرایط حمل
shipping terms
U
شرایط حمل
botanical terms
U
اصطلاحات گیاه شناسی
settlement terms
U
شرایط تسویه
settlement terms
U
شرایط پرداخت
credit terms
U
شرایط اعتبار
payment terms
U
شرایط پرداخت
delivery terms
U
شرایط تحویل
delivery terms
U
نحوه تحویل
conference terms
U
شرایط کنفرانس
implied terms
U
شرایط ضمنی
implied terms
U
شرایط تلویحی
contradiction in terms
U
تناقص لفظی
landed terms
U
قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
liner terms
U
شرایط خط کشتیرانی
mutual terms
U
شرایط متقابل
mutual terms
U
شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
nautical terms
U
اصطلاحات دریایی
terms and conditions
U
ضوابط و شرایط
We are on very friendly terms .
U
میانه ماخیلی گرم است
perturbation
[terms]
U
آشفته
[در نظریه اختلال]
[فیزیک]
We are not on speaking terms .
U
با هم قهر هستیم
architectural terms
U
اصطلاحات معماری
usual terms
U
شرایطمعمولی
technical terms
U
شرایطدگرگونی
scientific terms
U
شرایطعلمی
popular terms
U
شرایطتودهای
we are not on speaking terms
U
با هم حرف نمیزنیم با هم قهر هستیم
terms of trade
U
شرایط مبادله
terms of trade
U
شرایط معامله
terms of trade
U
رابطه مبادله
terms of payment
U
شرایط پرداخت
the difference between the consecutive terms
U
اختلاف هر دو جمله متوالی
[ریاضی]
terms and conditions of the credit
U
ضوابط و شرایط اعتبار
I am on intimate terms with one of the ministers .
U
با یکی از وزراء نزدیک هستم
She is on familiar (intimate) terms with me.
U
با من رویش باز است
ink hard terms
U
اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
She is not well disposed towards me . She is not on particularly . fricndly terms with me .
U
با من میانه یی ( میانه خوبی ؟ میانه چندانی ) ندارد
sum of the terms of an infinite sequence
U
سری
[ریاضی]
To talk in contradictory terms. To contradict one self .
U
ضد ونقیض با من حرف زدن
sum of the terms of an infinite sequence
U
مجموع یک دنباله
[ریاضی]
international commercial terms (incoterm
U
اینکوترمز
international commercial terms (incoterm
U
قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
contract
U
:قرارداد
in contract
U
طبق قرارداد
to contract something from somebody
U
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
according to the contract no. ...
U
طبق قرارداد شماره ...
by contract
U
بطور مقاطعه
contract
U
عقد
contract
U
تعهد
all in contract
U
قراداد کلی
contract
U
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract
U
منقبض کردن
contract
U
مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract
U
مقاطعه
contract with
U
عقد کردن
all in contract
U
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
contract
U
قرردادبستن
contract
U
: پیمان بستن
contract
U
مقاطعه کاری کردن
contract
U
کنترات کردن منقبض کردن
contract
U
کنترات پیمان .
contract
U
منقبض شدن مخفف کردن
contract
U
همکشیدن
contract
U
پیمان
contract
U
قرارداد
contract
U
منقبض شدن
contract
U
قرارداد بستن
contract
U
دچارشدن
breach of contract
U
نقض قرارداد
requirements of a contract
U
مقتضای عهد
breach of contract
U
تخلف از قرارداد
breach of contract
U
نقض مفادقرارداد
award a contract
U
قراردادی را واگذار کردن
revocable contract
U
عقد جایز
revocable contract
U
عقد مجاز
sales contract
U
قرارداد فروش
service contract
U
قرارداد خدمت
service contract
U
قرارداد انجام خدمت
based on a contract
U
قراردادی
service contract
U
قرارداد خدماتی
bilateral contract
U
قرارداد دو جانبه
reward contract
U
عقد جعاله
parties to the contract
U
متعاملین
parties to the contract
U
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract
U
متعاقدین
parties to the contract
U
طرفین عقد
performance of a contract
U
اجرای قرارداد
prime contract
U
قرارداد اصلی
privity in contract
U
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
privity of a contract
U
مسئوولیت طرفین قرارداد
privity of contract
U
مسئولیت طرفین قرارداد
privity of contract
U
رابطه متعاقدین
provisions of a contract
U
شرایط قرار داد
provisions of a contract
U
مواد قرار داد
quasi contract
U
شبه عقد
quasi contract
U
شبه قرارداد
quasi contract
U
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
parties to a contract
U
طرفین قرارداد
simple contract
U
قرارداد شفاهی
simple contract
U
عقد منعقد درسند عادی
unauthorized contract
U
عقد فضولی
unconditional contract
U
عقد منجز
unilateral contract
U
قرارداد یک جانبه
unilateral contract
U
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract
U
تعهد یک جانبه ایقاع
validity of a contract
U
اعتبار قرارداد
validity of contract
U
صحت قرارداد
value cost contract
U
پیمان بستن با قیمتهای پایه
void contract
U
عقد باطل
we demand p in our contract
U
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
written contract
U
پیمان نامه
Bilateral contract.
U
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
license contract
U
قرارداد اجازه استفاده
valid contract
U
عقد صحیح
to guarantee a contract
U
اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract
U
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
social contract
U
قرار داد اجتماعی
social contract
U
قرارداد اجتماعی
unilateral contract
U
قراردادایقاعی
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
stipulation of a contract
U
مفاد قرارداد
avoidance of a contract
U
لغو یک قرارداد
assignment of contract
U
انتقال قرارداد
assignment of contract
U
واگذاری قرارداد
the contract is still valid
U
قراردادباعتبار
the contract is still valid
U
خودباقی است
the life of a contract
U
مدت یک قرارداد
to put to contract
U
بمناقصه گذاشتن
to come within the scope of a contract
U
در حیطه یک قرارداد بودن
cottage contract
U
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
guarantee a contract
U
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
executed contract
U
قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
dishonour a contract
U
قرارداد را محترم نشمردن
discharge of contract
U
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
contract clause
U
شرط متعارف در هر قرارداد
contract control
U
کنترل تغایر
cost plus contract
U
قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
cost contract
U
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
contract control
U
کنترل دینامیکی
contract work
U
پیمانکاری
executory contract
U
عقد موجل
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
gratuitous contract
U
عقد غیر معوض
futures contract
U
قرارداد سلف
futures contract
U
قرارداد اینده
perform a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
fulfill a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
frustration of contract
U
بی نتیجه ماندن قرارداد
frustrated contract
U
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
formula of contract
U
صیغه عقد
forced contract
U
عقد مکره
contract termination
U
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract specification
U
مشخصات قرارداد
contract scheduling
U
برنامه ریزی قرارداد
contract of farmletting
U
قرارداد مزارعه
contract of farmletting
U
مزارعه
contract of affreightment
U
قرارداد اجاره کشتی
contract note
U
سند مقاطعه توافق نامه
contract note
U
سند قرارداد
contract guarantee
U
ضمانت قرارداد
contract guarantee
U
ضمانتنامه قرارداد
contract for supply
U
قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve
U
منحنی قرارداد
contract of guarantee
U
ضمان عقدی
contract of guarantee
U
عقد ضمان
contract record
U
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract quantity
U
حجم قرارداد
contract period
U
مدت قرارداد
contract of affreightment
U
قراردادحمل
contract period
U
دوره قرارداد
contract of sales
U
قرارداد فروش
contract of sale
U
عقد بیع
contract of sale
U
قرارداد فروش
contract of reward
U
جعاله
contract curve
U
منحنی مبادله
haulage contract
U
قرارداد حمل و نقل
parties to a contract
U
طرفین متعاهدین
completion of a contract
U
انجام دادن قرارداد
multilateral contract
U
قرارداد چند جانبه
completion of contract
U
امضای قرارداد
marriage contract
U
عقد نکاح
marriage contract
U
عقد نامه
composition contract
U
قرارداد ارفاقی
conclude a contract
U
عقد بستن
lease contract
U
عقد اجاره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com