Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
read-only memory (ROM) module
U
خواندنحافظه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
memory module
U
ماژول حافظه پیمانه حافظه
memory module
U
واحد حافظه
single in line memory module
U
مجموعه حافظه افزودنی منفرد
random access memory
[RAM]
module
گذاره حافظ انتخابی
read only memory
U
حافظه فقط خواندنی
read mostly memory
U
حافظه بیشتر خواندنی
programmable read only memory
U
حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
fusible read only memory
U
MORP که از ماتریسی از اتصالات موجود تشکیل شده که به طور انتخابی به برنامه وصل می شوند
control read only memory
U
حافظه فقط خواندنی کنترلی
read/write memory
U
حافظه خواندنی / نوشتنی
electrically erasable read only memory
U
حافظه الکترونیکی پاک شدنی فقط خواندنی
erasable programmable read only memory
U
eprom
Read out the letter. Read the letter aloud.
U
نامه را بلند بخوان
module
U
واحد
module
U
بخش
module
U
اتاقک پیمانه
module
U
نمونه
module
U
نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
module
U
طرح
module
U
حوزه گنجایش
module
U
حدود
module
U
مدل موشکی
module
U
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
I/O module
U
واحد داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
module
U
ماژول
module
U
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
module
U
ضریب
module
U
اندازه میزان
module
U
پیمون
module
U
پیمانه
module
U
مدلهای نمونه ساختمانی
module
U
اندازه گیری
module
U
مدول
[جبر]
[ریاضی]
module
U
مدول
module
U
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
module
U
قسمتی از سفینه فضایی
personality module
U
ماژول خاص
object module
U
واحد مقصود ماژول مقصود
object module
U
واحد مقصد
object module
U
واحد مقصود
load module
U
واحدبارشو
service module
U
میزانکروسن
connecting module
U
مدلتقسیم
load module
U
یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
load module
U
پیمانه بارشو
program module
U
واحد برنامه
dummy module
U
برنامه ساختگی
lunar module
U
اندازهخفیف
real module
U
ضریب حقیقی
personality module
U
واحد شخصیت
command module
U
نقشهراهنما
dummy module
U
رویه ساختگی
gas lift module
U
مخزنمرتفعگاز
input/output module
U
واحد داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
adjustable proportional module
U
نیمه مدول نسبی با سقف تنظیم شونده
to read off
U
از روی چیزی خواندن بلندخواندن
read
U
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
to read too much into
U
تفسیر ناموجه کردن
read out
U
بازخوانی
read only
U
فقط خواندنی
read only
U
تنها خواندنی
read in
U
ارسالی داده از منبع خارجی به کامپیوتر اصلی
to read out
U
بلند خواندن
read
U
قرائت کردن
read
U
وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است
read
U
کانال حمل داده که در دو جهت حرکت میکند
read
U
ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
read
U
گیرندهای که میتواند داده از سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فالاپی دیسک بخواند یا بنویسد
read
U
بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی
read
U
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
read
U
اسکن کردن متن چاپ شده
well read
U
اهل مطالعه و تحقیق
well read
U
با اطلاع
read
U
بیت مشخصات فایل که وقتی تنظیم شود. مانع نوشتن داده جدید روی فایل یا ویرایش محتوای آن میشود
read
U
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
read
U
خطایی که در هنگام عمل خواندن رخ میدهد چون داده ذخیره شده آسیب دیده است
read
U
خواندن
read
U
بازخواندن
read
U
تعبیر کردن
read
U
استنباط کردن
read
U
رسانه ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن است
read
U
عملیات خواندن که در آن داده ذخیره شده پس از بازیابی پک میشود
read
U
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read
U
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read
U
تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند
well-read
U
اهل مطالعه و تحقیق
to read through something
U
چیزی را از اول تا آخر خواندن
to read over something
U
چیزی را از اول تا آخر خواندن
to read over something
U
چیزی را کاملا خواندن
to read through something
U
چیزی را کاملا خواندن
well-read
U
با اطلاع
Read me right ...
U
من را درست درک بکن ...
to read wrong
U
اشتباه
[ی]
خواندن
i had a quiet read
U
که باارامش چیز بخوانم
i read him to sleep
U
برایش خواندم تا خوابش برد انقدر خواندم تا خوابش برد
scatter read
U
پراکنده خوانی
Read the story
U
فرم تریو
He can neither read nor write.
U
نه می تواند بخواند نه بنویسد
read between the lines
<idiom>
U
پیدا کردن مفهوم ضمنی
to sight-read something
U
از روی ورقه
[نت موسیقی]
آلت موسیقی بازی کردن
nondestructive read
U
خواندن غیرمخرب
i had a quiet read
U
فرصت پیدا کردم
write once read many
U
چند باربخوان
to read one a lesson
U
کسیرا اندرزدادن
read pulse
U
تپش خواندن
read strobe
U
بارقه خواندن
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
read/write
U
خواندن- نوشتن
to read one a lecture
U
کسیرا سرزنش کردن
to read between the lines
U
معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
scatter read
U
دستیابی وخواندن داده ذخیره شده در محلهای مختلف
to read one a lesson
U
بکسی نصیحت کردن
read only storage
U
انباره فقط خواندنی
I read through the letter.
U
من این نامه را کاملا میخوانم.
read head
U
نوک خواندن
read head
U
نوک خواننده
read head
U
هد خواندن راس خواندن
read ink
U
ink nonreflective
write once read many
U
چند بار بازیاب
write once read many
U
یکبار نویس
to read a book
U
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
he read other than distinctly
U
همه جورخوانده جز شمرده
he read other than distinctly
U
شمرده نخواند
sight-read
U
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
lip read
U
لب خواندن
he can read the sky
U
ستاره شناس است
backward read
U
یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
digital read out
U
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
destructive read out
U
بازخوانی مخرب
destructive read
U
خواندن مخرب
deep read
U
با اطلاع
sight-read
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
he could read the future
U
خواندن ونوشتن نمیداند سوادندارد
he cannot read or write
U
خواندن ونوشتن نمیداند سوادندارد
deep read
U
بسیار خوانده
lip read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read
U
لب خواندن
reed or read
U
شیر دادن
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
sight read
U
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight read
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
I assume that you did read this article.
U
من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I premise that you did read this article.
U
من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
read write cycle
U
چرخه خواندن و نوشتن
read the riot act
<idiom>
U
به کسی هشدار دادن
commonly read paper
U
روزنامه کثیر الانتشار
Every one is supposed to know to read and write .
U
فرض بر اینست که هر کس خواندن ونوشتن را می داند
To read someone s mind (thoughts).
U
فکر کسی را خواندن
direct read after write
U
خواندن مستقیم پس از نوشتن
the bill was read for the first time
U
شور اول لایحه تمام شد
to read people's hands
U
کف بینی کردن
read restore cycle
U
چرخه خواندن و ترمیم
read write privilege
U
امتیاز خواندن- نوشتن
read/write file
U
فایل خواندنی / نوشتنی
read/write head
U
هدخواندن- نوشتن
read write head
U
نوک خواندن و نوشتن
read/write head
U
نوک خواندن / نوشتن
scatter read gather write
U
خواندن توزیعی و نوشتن تجمعی
the heart's letter is read in the eyes
<proverb>
U
رنگ رخساره نشان می دهد از سر ضمیر
memory
U
یادگار یاد بود
immediate memory
U
حافظه فوری
memory
U
خاطره
to the memory of
U
به یادبود
in memory of
<idiom>
U
به صورت رایگان
memory
U
حافظه
memory
U
یاد
memory
U
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory
U
حافظه دستگاه کامپیوتر
to commit to memory
U
ازبرکردن
to escape one's memory
U
از خاطر رفتن
commit to memory
U
حفظ کردن
volatile memory
U
حافظه فرار
cache memory
U
یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
volatile memory
U
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
cache memory
U
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
virtual memory
U
حافظه مجازی
upper memory
U
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
cache memory
U
بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache memory
U
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
to stamp on the memory
U
در ذهن منقوش ساختن
to stamp on the memory
U
ذهنی کردن
cache memory
U
حافظه پنهانی
static memory
U
حافظه ایستا
semiconductor memory
U
حافظه نیمه رسانا
shadow memory
U
جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
shadow memory
U
محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
secondary memory
U
حافظه ثانویه
semiconductor memory
U
حافظه نیمه هادی
search memory
U
حافظه جستجو
shadow memory
U
حافظه ثانوی موقت
shadow memory
U
شبه حافظه
screw to the memory
U
بذهن سپردن
scratchpad memory
U
حافظه چرکنویس
scratchpad memory
U
حافظه چرکنویسی
constructive memory
U
حافظه سازا
rotating memory
U
حافظه چرخشی
remote memory
U
حافظه دور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com