Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reactions from abroad
U
واکنش مردم در کشورهای خارجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reactions
U
واکنش
reactions
U
پرتو
reactions
U
عکس العمل
reactions
U
واکنشی
reactions
U
انعکاس
reactions
U
انفعال عکس العمل
adverse reactions
U
آثار جانبی
wing reactions
U
واکنشهای بال
adverse reactions
U
اثرهای جانبی
phobic reactions
U
واکنشهای هراس
chain reactions
U
واکنش زنجیری یاهستهای
chain reactions
U
واکنش زنجیری
chain reactions
U
واکنش زنجیرهای
acid base reactions
U
واکنشهای اسید- باز
to go abroad
U
سفرکردن
to be all abroad
ازمرحله پرت بودن
to be all abroad
U
بکلی دراشتباه بودن
to be all abroad
گیج شدن
abroad
U
پهن
abroad
U
خارج
to go abroad
U
به خارج
[از کشور]
رفتن
abroad
U
گسترش یافته
abroad
وسیع
abroad
U
بیگانه
to be all abroad
U
متحیرماندن
get abroad
U
منتشر شدن
get abroad
U
پهن شدن
abroad
U
ممالک بیگانه
abroad
خارج از کشور
abroad
U
بیرون
citizen abroad
U
شهروند مقیم خارج
at home and abroad
U
در داخل و خارج
[از کشور]
internally or abroad
U
در داخل و خارج
[از کشور]
publish abroad
U
در همه جا شهرت دادن
visitors from abroad
U
بازدید کنندگان خارجی
not valid abroad
U
در خارج
[از کشور]
معتبر نیست
to publish abroad
در همه جا شهرت دادن
to bruit abroad
انتشار دادن
residing abroad
U
مقیم خارجه
at home and abroad
U
در درون و بیرون کشور
My brother has gone abroad.
برادرم رفته خارجه
[خارج از کشور]
I am very much opposed to your going abroad.
U
با رفتن شما بخارج سخت مخالفم
at home and abroad
در سفر و حضر
at home and abroad
U
در داخله و خارجه
to bruit abroad
U
شایع کردن
To import goods
[from abroad]
کالا از خارج وارد کردن
net factor income from abroad
خالص درآمد عوامل از خارج
As part of my training, I spent a year abroad.
U
درجریان کارآموزیم یکسال را در خارج گذراندم.
They live abroad for the greater part of the year.
U
آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com