Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 185 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
radial transfer
U
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radial
U
اشعهای
radial
U
تابشی
radial
U
محوری مربوط به رادیو
radial of a well
U
شعاع یک چاه
radial
U
شعاعی
radial
U
پرتوی
radial
U
رادیال
radial
U
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radial
U
ستارهای
radial
U
منشعب
radial brick
U
اجر دمبی
radial davit
U
قایق بالابر چرخشی
radial davit
U
جرثقیل چرخشی قایق
radial velocity
U
تندی شعاعی
radial bearing
U
یاطاقان شعاعی
radial artery
U
سرخرگ زندزبزین
radial artery
U
شریان زند اصلی
radial cut
U
برش شعاعی
radial section
U
برش شعاعی
radial play
U
بازی عرضی
radial deformation
U
تغییر شکل شعاعی
radial nerve
U
پی زندزبزین
radial play
U
بازی شعاعی
radial motor
U
موتور ستارهای
radial potential
U
پتانسیل شعاعی
radial motor
U
موتور شعاعی
radial load
U
بار عرضی
radial road
U
راه شعاعی
radial form
U
شکل ستارهای
radial flow
U
جریان شعاعی
radial tyre
U
لاستیکشعاعی
radial nerve
U
عصب زنداعلی
radial velocity
U
سرعت شعاعی
radial stress
U
تنش شعاعی
radial probability distribution
U
توزیع احتمال شعاعی
radial quantum number
U
عدد کوانتومی شعاعی
belted radial tyre
U
تایرباتسمهشعاعی
radial probability density
U
چگالی شعاعی احتمالی
radial drilling machine
U
دستگاه مته بازویی
one port radial pump
U
تلمبه شعاعی یک پرهای
radial flow pump
U
تلمبه با جریان شعاعی
radial flow turbine
U
توربین با جریان شعاعی
radial ball bearing
U
بلبرینگ شعاعی
radial line plot
U
روش تعیین محل نقاط بااخراج اشعه
bench type radial
U
میز نوع شعاعی
long radial extensor of wrist
U
عضلهیمنبسطبلندشعاعیمچ
double bank radial engine
U
موتور ستارهای دوبل
short radial extensor of wrist
U
عضلهشعاعیکوتاهمچ
transfer
U
سند انتقال یا واگذاری
k , transfer
U
ضریب تصحیح برد توپ
transfer of cause
U
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
k , transfer
U
ضریب کای برد
transfer
U
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer
U
واگذاری نقل
transfer
U
واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer
U
زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer
U
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer
U
واگذار کردن
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
U
حواله
transfer
U
احاله
transfer
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer
U
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer
U
کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer
U
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer
U
تغییر دستور یا کنترل
transfer
U
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer
U
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer
U
تغییر دستورات یا کنترل
transfer
U
پهلو- رفت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
U
سند انتقال انتقالی
transfer
U
ورابردن
transfer
U
ورابری
transfer
U
منتقل کردن
transfer
U
واگذاری تحویل
transfer
U
نقل
transfer
U
انتقال دادن
transfer
U
انتقال
transfer
U
واگذاری
transfer
U
تغییر سمت دادن لوله
transfer case
U
دیفرانسیل
transfer case
U
جعبه انتقال نیرو
transfer berth
U
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer check
U
مقابله
transfer check
U
انتقال
transfer earnings
U
درامدهای انتقالی
transfer function
U
تابع انتقال
transfer area
U
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer station
U
محل اعزام افراد
transfer equipment
U
تجهیزات
transfer molding
U
قالب ریزی انتقالی
transfer functions
U
توابع انتقالی
transfer orbit
U
مدار انتقال
transfer order
U
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer payment
U
پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer payments
U
پرداختهای انتقالی
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer rate
U
نرخ انتقال
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer reaction
U
واکنش انتقالی
transfer resistor
U
ترانزیستور
transfer station
U
محل انتقال افراد
transfer table
U
میز انتقال
transfer time
U
زمان انتقال
transfer time
U
مدت انتقال
unconditional transfer
U
انتقال غیر شرطی
credit transfer
U
پرداخت ازطریق انتقال
transfer canal
U
کانالانتقال
transfer port
U
دریچهانتقال
transfer operation
U
عمل انتقال
transfer of training
U
انتقال اموزش
transfer of technology
U
انتقال تکنولوژی
transfer income
U
درامد انتقالی
transfer instruction
U
دستور العمل انتقال
transfer interpreter
U
مفسر انتقال
transfer ladle
U
پاتیل انتقال
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer limit
U
حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer limit
U
حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer line
U
خط انتقال
transfer loader
U
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer machine
U
دستگاه انتقال
transfer medium
U
رسانه انتقال
transfer mold
U
قالب گیری انتقالی
transfer molding
U
ریخته گری انتقالی
transfer of capital
U
انتقال سرمایه
transfer of learning
U
انتقال یادگیری
transfer of obligation
U
حواله مدنی
transfer of portfolio
U
انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer scale
U
پایهانتقال
transfer address
U
ادرس انتقال
conditional transfer
U
انتقال شرطی
heat transfer
U
انتقال گرما
heat transfer
U
انتقال حرارت
file transfer
U
انتقال فایل
power transfer
U
انتقال انرژی
energy transfer
U
انتقال انرژی
deed of transfer
U
انتقال نامه
data transfer
U
انتقال داده ها
collect transfer
U
بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
deed of transfer
U
سند انتقال
credit transfer
U
انتقال اعتبار
transfer switch
U
کلید انتقال
technology transfer
U
انتقال تکنولوژی
positive transfer
U
انتقال مثبت
block transfer
U
انتقال کندهای
block transfer
U
انتقال بلوک
negative transfer
U
انتقال منفی
third person of a transfer
U
محال علیه
transfer characteristic
U
مشخصه متقابل
telegraphic transfer
U
انتقال تلگرافی
thermal transfer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
current transfer ratio
U
نسبت انتقال جریان
charge transfer compounds
U
ترکیبات انتقال بار
data transfer operations
U
عملیات انتقال داده
courier transfer station
U
مرکزارسال پیک ارتشی
data transfer rate
U
میزان انتقال داده
courier transfer station
U
ایستگاه تعویض پیک
bit transfer rate
U
نرخ ارسال بیت
courier transfer officer
U
افسر مسئول پیک
courier transfer officer
U
افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
fuel transfer pipe
U
لولهانتقالسوخت
passenger transfer vehicle
U
وسلهجابجاییمسافرین
data transfer rate
U
سرعت انتقال داده ها
materials transfer notes
U
دستورانتقال مواد
materials transfer notes
U
برگه انتقال مواد
image transfer constant
U
ثابت انتقال تصویر
heat transfer coefficient
U
ضریب انتقال گرما
government transfer payments
U
پرداختهای انتقالی دولت
file transfer utility
U
برنامه کمکی انتقال فایل
file transfer protocol
U
پروتکل انتقال فایل
data transfer rate
U
نرخ ارسال داده
data transfer rate
U
میزان ارسال داده
electron transfer mechanism
U
مکانیسم انتقال الکترون
electronic fund transfer
U
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic transfer of data
U
انتقال الکترونیکی اطلاعات
transfer license plate
[American E]
U
پلاک انتقال
transfer number plate
[British E]
U
پلاک انتقال
thermal wax transfer printer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
secure hypertext transfer protocol
U
گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
peer to peer file transfer
U
انتقال فایل همتا
peer to peer file transfer
U
دستیابی فایل عمومی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com